علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ](اِخ ) ابن حسین بن موسی بن بابویه قمی ، مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن بابویه . رجوع به ابن بابویه و مآخذ ذیل شود: معجم المؤلفین ج 7 ص 81 و الفهرست طوسی ص 93 و الفهرست ابن الندیم ج 1 ص 196 و کتاب الرجال نجاشی ص 184 و فوائد الرضویه ٔ عباس قمی ص 222 و روضات الجنات خوانساری ص 377 و منتهی المقال ابوعلی ص 213 و منهاج المقال میرزا محمد ص 231 و هدیة العارفین ج 1 ص 678.
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۵.۷۷ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی بن یوسف اشبیلی ، مشهور به ابن ضائع و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی اشبیلی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی بن یوسف همدانی . رجوع به علی همدانی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی ازجی ضریر، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی ازجی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی الرضاعلیهم السلام ، ملقّب به نقی . دهمین امام از ائمه ٔ شیعه ٔ اثناعشری . رجوع به ابوالحسن (علی النقی ......
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی جرجانی حسین حنفی ، مشهور به سیدشریف و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی جرجانی شود.
علی .[ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی جوینی ، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به عمادالدین . رجوع به علی جوینی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی خزاز رازی قمی ، مکنّی به ابوالقاسم . رجوع به علی خزاز شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی رامشی بخاری ضریر، ملقّب به حمیدالدین . رجوع به علی رامشی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی رضوی تبریزی نجفی ، مشهور به سیدعلی داماد. رجوع به علی داماد شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی زهری شروانی مدنی حنفی . رجوع به علی شروانی شود.