علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ](اِخ ) ابن حسین بن موسی بن بابویه قمی ، مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن بابویه . رجوع به ابن بابویه و مآخذ ذیل شود: معجم المؤلفین ج 7 ص 81 و الفهرست طوسی ص 93 و الفهرست ابن الندیم ج 1 ص 196 و کتاب الرجال نجاشی ص 184 و فوائد الرضویه ٔ عباس قمی ص 222 و روضات الجنات خوانساری ص 377 و منتهی المقال ابوعلی ص 213 و منهاج المقال میرزا محمد ص 231 و هدیة العارفین ج 1 ص 678.
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۱.۲۸ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن لؤلؤ. محدث بود و در سال 437 هَ . ق . نزد طوسی تحصیل علم میکرد. او را کتابی است در نفی رؤیت . (از معجم المو...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن مبارک ، ملقّب به کمال الدین و مشهور به ابن اعمی . وی شاعر و از اهالی قاهره بود و قصیده ٔ مشهوری در مذمت خا...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن محمد، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن ادمی و ملقّب به صدرالدین . وی از شعرا و نویسندگان و مترسلان دمشق ب...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن محمدبن ابراهیم خزرجی فاسی ، مشهور به حصار و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی حصار شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن محمدبن جهیر، مکنّی به ابوالقاسم و ملقّب به زعیم الدین یا زعیم الرؤساء و مشهور به ابن جهیر. وی در عهد القا...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن محمدبن دلدارعلی نقوی نصیرآبادی . رجوع به علی نقوی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن محمدبن عبدالکریم بن عبدالواحد شیبانی موصلی ، مشهور به ابن اثیر جزری و ملقّب به عزالدین و مکنّی به ابوالحسن...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن محمدبن علی بن احمدبن حجر عسقلانی مصری کنانی شافعی مشهور به ابن حجر. رجوع به علی عسقلانی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن محمدبن علی بن سکون حلی ، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن السکون . رجوع به علی حلی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن محمدبن علی قرشی بسطی اندلسی مالکی ، مشهور به قلصادی و ملقّب به نورالدین و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به ...