علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ](اِخ ) ابن سلیمان . وی طبیب و حکیم و ریاضی دان و فلکی و از مردم مصر بود. و در روزگار العزیز باﷲ و فرزندش الحاکم می زیست و زمان الظاهر لاعزار دین اﷲ فرزند الحاکم را نیز درک کرد. او راست : 1- اختصار کتاب الحاوی ، در طب . 2- الامثلة و التجارب و الاخبار و النکت والخواص الطبیة المنتزعة من کتب ابقراط و جالینوس و غیرهما. 3- التعالیق الفلسفیة، که در سال 411 هَ . ق . در حلب شروع به نگاشتن آن کرد. 4- مقالة أرسطوطالیس فی الابصار و تعدید شکوک فی کواکب الذنب . 5- مقالةفی أن قبول الجسم التجزؤ لایقف و لایتنهی . (از معجم المؤلفین از عیون الانباء ابن ابی اصیبعه ج 2 ص 90).
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۱.۶۳ ثانیه
علی مکی . [ع َ ی ِ م َک ْ کی ] (اِخ ) ابن یوسف بن احمد مصری مکی یمنی شافعی . مشهور به غزولی . رجوع به علی غزولی شود.
علی منق . [ ع َ ی ِ ؟ ] (اِخ ) ابن لالی بالی رومی حنفی . مشهور به منق و ملقب به علاءالدین . وی ادیب وبیانی و مورخ و فقیه و اصل او از شهر...
قریه علی .[ ق َرْ ی ِ ع َ ] (اِخ ) دهی از دهستان کوهبنان بخش راور شهرستان کرمان واقع در 8500 گزی باختر راور کنار راه فرعی راور به یزد. موقع ...
میل علی . [ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان علیشروان بخش بدره ٔ شهرستان ایلام ، واقع در 75هزارگزی خاوری ایلام با 100 تن سکنه . آب آن از رو...
مست علی . [ م َ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان عثمانوند بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان . واقع در 38هزارگزی جنوب شرقی کرمانشاه و 3هزارگزی سرج...
مست علی . [ م َ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بالارخ بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه . 176 تن سکنه دارد. واقع در 35هزارگزی شرق کدکن و سر ر...
مسجد علی . [ م َ ج ِ دِ ع َ ] (اِخ ) از بناهای سلطان سنجر در اصفهان . رجوع به اصفهان شود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
ali در سنسکریت به این واتاها آمده است: 1ـ نیش دار، زنبور، زنبور عسل 2ـ کژدم، عقرب 3ـ کلاغ 4ـ فاخته ی هندی 5ـ نوشیدنی الکل دار 6ـ دشمن.
علی دیلم در شاهنامه نام یکی از کاتبان شهر توس است که از متن شاهنامه رونوشت بر میداشت. او به همراه بودلف که راوی شاهنامه بود، ظاهراً از این کار خود مز...