علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن یحیی درینی انباری ، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به ثقةالدولة. رجوع به علی انباری (ابن محمدبن ...) شود.
واژه های همانند
۵,۷۸۳ مورد، زمان جستجو: ۳.۳۳ ثانیه
علی وادی آشی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن احمدبن یوسف وادی آشی . مکنی به ابوالحسن . عالم در بسیاری از علوم . متولد در 547 یا 549 هَ . ق . و متوفی ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
اصغر علمی اگر چه تحصیل کرده آمریکا است، اما همچنان در دفتری کار میکند که در چهار سوی آن تا سقف کتاب چیده شده و جایی برای سوزن انداختن نمانده است. می...
علی مراغه ای . [ ع َ ی ِ م َ غ َ ] (اِخ ) وی در ذی قعده ٔ سال 528 هَ . ق . با همدستی ابوعبیده محمد دهستانی ، آقسنقر حاکم مراغه را به قتل رساند...
علی طباطبائی . [ ع َ ی ِ طَ طَ ] (اِخ ) ابن اسماعیل بن منصور قاسم بن محمد. مکنی به ابوالحسین ، و نسب او به قاسم رسی طباطبائی میرسد. وی در ...
علی طباطبائی . [ ع َ ی ِ طَ طَ ] (اِخ ) ابن حجةاﷲبن علی بن عبداﷲبن حسین بن محمدبن عبدالملک بن حمزةبن حسن بن داودبن حمزةبن محمدبن محمودبن ...
علی طباطبائی . [ ع َ ی ِ طَ طَ ] (اِخ ) ابن حسن بن محمدبن علی طباطبائی حائری (علینقی ...) رجوع به علینقی شود.
علی طباطبائی . [ع َ ی ِ طَ طَ ] (اِخ ) ابن رضابن محمدمهدی بحرالعلوم طباطبائی . وی فقیه بود و در سال 1224 هَ . ق . در نجف متولد شد، سال وفات ...
علی طباطبائی . [ ع َ ی ِ طَ طَ ] (اِخ ) ابن شاهمرادبن اسدبن جلال الدین بن حسن طباطبائی حسنی نجفی . طبیب قرن یازدهم هَ . ق . او راست : مجربا...
علی طباطبائی . [ ع َ ی ِ طَ طَ ] (اِخ ) ابن عبدالکریم بن علی طباطبائی بروجردی . رجوع به علی بروجردی شود.