علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن موسی بن علی بن موسی بن محمدبن خلف انصاری سالمی اندلسی جیانی ، مشهور به ابن ارفع راس و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی انعماری شود.
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۲.۰۲ ثانیه
علی بهرمسی . [ ع َ ی َ ؟ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبداﷲ بهرمسی محلی شافعی ، ملقب به نورالدین و مکنّی به ابومحمد. رجوع به علی محلی شود.
علی پادشاه . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) (امیر...). وی خال سلطان ابوسعید بهادر بود و با ارپاخان که به سلطنت رسیده بود مخالفت می کرد و چون دلشادخاتون...
علی بیضاوی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن محمدبن اسماعیل بن علی بن محمدبن داود بیضاوی الاصل مکی شافعی ، مشهور به زمزمی و ملقّب به نورالدین ....
علی بتنونی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن عمربن علی بن حسام الدین ابوصیری حنفی شاذلی ، مشهور به ابن بتنونی . او راست : السر الصفی فی مناقب شم...
علی بلبیسی .[ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن ناصربن محمدبن احمد بلبیسی مکی شافعی حجازی ، مشهور به ابن ناصر و مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به علاء...
علی بناکتی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن محمد بناکتی (سیدنظام الدین ...). وی از عرفای مشهور و محترم تبریز بود و در سال 699 هَ . ق . در این شهر ...
علی بولاقی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن احمدبن محمدبن ابراهیم عزیزی بولاقی شافعی ، ملقب به نورالدین . رجوع به علی عزیزی شود.
علی بولاقی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن حسین مسرعی ، مشهور به بولاقی . عالم در بیان . وی در سال 1307 هَ . ق . در قید حیات بود. او راست : تبیان البی...
علی بوسنوی . [ ع َ ی ِ ن َ ] (اِخ )ابن زکی بوسنوی رومی حنفی . لغوی بود و در سال 1123 هَ . ق . درگذشت . او راست : شرح تحفةالشاهدی ، در لغت . (ا...
علی بوسنوی . [ ع َ ی ِ ن َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ بوسنوی ، ملقّب به عالی . از قضات بود و در قسطنطنیه سکونت داشت و درسال 1057 هَ . ق . درگذشت .او ...