علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن نصیرالدین محمودبن مظفر خوارزمی ، ملقّب به شمس الدین . پدر او نصیرالدین محمود سمت وزارت و نیز اشراف مطبخ و اسطبل سلطان سنجر را داشت . و بواسطه ٔ بی کفایتی از وزارت کنار رفت و منصب اشراف را به پسرش شمس الدین علی واگذاشت . و پس از مدتی مقرب الدین جوهر خادم ، شمس الدین علی را نزد سلطان سنجر متهم به داشتن روابط با برخی از حرمسرایان سلطان ساخت لذا با پدرش به زندان افکندند و در همان زندان درگذشتند. (از حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 515) (دستور الوزراء خوندمیر ص 199 و 203).
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۱.۸۱ ثانیه
علی کفراوی . [ ع َ ی ِ ک َ ] (اِخ ) ابن محمدبن احمدبن ابراهیم بن علی بن یوسف سبتی عاملی کفراوی . رجوع به علی سبتی شود.
علی کفراوی . [ ع َ ی ِ ک َ ] (اِخ ) عاصی عاملی کفراوی . متوفی در حدود سال 1300 هَ . ق . در نجف .او راست : حاشیه ای بر معالم . (از معجم المؤلفی...
همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: آشونیک āŝunik (پیشوند سنسکریت آ و واژه ی پهلوی شونیک)،***فانکو آدینات 09163657861
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
به طور کلی، مطلقا (فرهنگ بزرگ سخن) همتای پارسی این ترکیب عربی، اینهاست: اجاشا ájāŝā (خراسانی) آزپرم āzparam (سغدی: آذپرم āżparam)***فانکو آدینات 09163...
لازربن علی . [ زِع َ ] (اِخ ) دُن . نام مردی از اهالی طلیطله در قرن دوازدهم و سیزدهم میلادی . (الحلل السندسیة ج 2 ص 384).
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
نهر علی شیر. [ ن َ رِ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قصبه ٔ معمره ٔ بخش قصبه ٔ معمره ٔ شهرستان آبادان ، در 2 هزارگزی مشرق نهر قصر و 26 هزارگزی ...
ملک علی تپه . [ م َ ل ِ ع َ ت َپ ْ پ ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان آتابای است که در بخش مرکزی شهرستان گنبدقابوس واقع است 240 تن سکنه دارد. (از ...