علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن نصیرالدین محمودبن مظفر خوارزمی ، ملقّب به شمس الدین . پدر او نصیرالدین محمود سمت وزارت و نیز اشراف مطبخ و اسطبل سلطان سنجر را داشت . و بواسطه ٔ بی کفایتی از وزارت کنار رفت و منصب اشراف را به پسرش شمس الدین علی واگذاشت . و پس از مدتی مقرب الدین جوهر خادم ، شمس الدین علی را نزد سلطان سنجر متهم به داشتن روابط با برخی از حرمسرایان سلطان ساخت لذا با پدرش به زندان افکندند و در همان زندان درگذشتند. (از حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 515) (دستور الوزراء خوندمیر ص 199 و 203).
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۲.۹۷ ثانیه
عالی و جمالی . [ وَ ج َ ] (اِخ ) جزء طائفه ٔ هفت لنگ از ایل بختیاری ایران است . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 5).
آغا احمد عالی . [ اَ م َ دِ ] (اِخ ) نام شاعری ایرانی ، ساکن هندوستان ، و اورا درعلم لغت کتابی به نام مؤید برهان و در علم صرف رساله ای بع...
الی دو بومن . [ اِ دُ ب ُ م ُ ] (اِخ ) ۞ زمین شناس معروف فرانسوی . در کانن ۞ واقع در کالوادس بدنیا آمد (1768-1874م .). در زمین شناسی و معدن ...
علئ محمد باب. رجوع شود به باب.
پاله الی تیک . [ ل ِ اُ ] (فرانسوی ، ص نسبی ) ۞ منسوب به دوره های عصر حجر قدیم .
دانشسرای عالی . [ ن ِ س َ ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) دارالمعلمین عالی ۞. دوره ٔ فوق دیپلم و معادل دانشکده است خاص آموزش وپرورش دبیران ...
داعی الی الحق . [ اِ لَل ْ ح َق ق ] (اِخ ) رجوع شود به حسن بن زیدبن احمدبن الباقر. (تاریخ گزیده ).
داعی الی الحق . [ اِ لَل ْ ح َق ق ] (اِخ ) رضابن هادی . کیا بزرگ . وی شاه غازی رستم را با پنجهزار دیلم به سال 521 هَ . ق . هنگامیکه سلطان ...
داعی الی الحق . [ اِ لَل ْ ح َق ق ] (اِخ ) لقب ابوعبداﷲ محمد زیدبن [ اسماعیل بن حسن بن زیدبن ] ۞ محمدبن اسماعیل بن حسن بن زیدبن حسن بن ع...
چم عالی کمربر. [ چ َ ؟ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: یکی از مزارع چهارمحال اصفهان است . (از مرآت البلدان ج 4 ص 262).