علیرضا
نویسه گردانی:
ʽLYRḌA
علیرضا. [ ع َ رِ ] (اِخ ) ابن یعقوب طرابزونی .منطقی بود. او راست : مغنی الطلاب علی ایساغوجی ، که درسال 1299 هَ . ق . از تألیف آن فراغت یافت . (از معجم المؤلفین بنقل از فهرس المنطق مکتبه ٔ بلدیه ص 34).
واژه های همانند
۲۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
علیرضا اصفهانی . [ ع َ رِ اِ ف َ ] (اِخ ) لنجانی ، مشهور به پرتو و آقاجان . رجوع به علیرضا پرتو شود.
علیرضا شولستانی .[ ع َ رِ ل ِ ] (اِخ ) وی در قرن یازدهم هجری در هند میزیست و او را اشعاری است . (از الذریعه ٔ آقابزرگ طهرانی ج 9 ص 757 بنقل ا...
بازیکن اسبق فوتبال کشور بازیکن اسبق تیم های نونهالان بانک ملی تحت هدایت علی دوستی مهر ، نوجوانان پرسپولیس تحت هدایت مرحوم مجید سبزی ، جوانان سایپا تحت...
بازیکن اسبق فوتبال کشور بازیکن اسبق تیم های نونهالان بانک ملی تحت هدایت علی دوستی مهر ، نوجوانان پرسپولیس تحت هدایت مرحوم مجید سبزی ، جوانان سایپا تحت...
علیرضا تویسرکانی . [ ع َ رِ ت ُ س ِ ] (اِخ ) (امیر...) وی از شعرای قرن یازدهم هجری بود که برخی از اشعار او در تذکره ٔ نصرآبادی فصل 6 ص 190 آم...
علیرضا حیدری (۱۳۱۴ - شهریور ۱۳۸۶) ناشر ایرانی و مدیر انتشارات خوارزمی بود.[۱] حیدری در شهریور ۱۳۸۶ درگذشت. در مراسم درگذشت او، بسیاری از چهرههای فرهن...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
علی رضا. [ ع َ ی ِ رِ ] (اِخ ) ابن موسی الکاظم بن جعفرالصادق علیهم السلام ، مکنّی به ابوالحسن . هشتمین امام نزد شیعه ٔ امامیه . او راست : 1 - ...
چقابلک علی رضا. [ چ َ ب َ ل َ ع َ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ماهیدشت بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان که در 8 هزارگزی شمال رباط ماهیدشت و...