علیم
نویسه گردانی:
ʽLYM
علیم . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ناربوتابن عبدالرحمان . هشتمین تن از خانان خوقند بود که از سال 1215 تا 1224 هَ . ق . بر فرغانه و تاشکند حکومت کرد. (از طبقات سلاطین اسلام ص 252). در معجم الانساب زامباور (ص 411) نام او «عالم خان ...» آمده است .
واژه های همانند
۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
علیم . [ ع َ ] (ع ص ) دانا. (منتهی الارب ) (از لسان العرب ) (ازتاج العروس ) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). ج ، علماء (منتهی الارب ) (لسان العر...
علیم . [ ع ُ ل َ ] (اِخ ) ابن جَنّاب بن هُبَل بن عبداﷲبن کنانةبن بکربن عوف بن عذرةبن زیداللات بن رُفَیدةبن ثوربن کلب ، و او از فرزندان اسد...
علیم . [ ع َ ] (اِخ ) ابن سلمه ٔ فهمی . ابوعمر کندی گوید که علیم از مصریانی است که به علی (ع ) گروید و در جنگهای او شرکت داشت سپس با محمد...
علیم . [ ع ُ ل َ ] (اِخ ) ابن عدی بن عمروبن معن . جدی جاهلی است از باهلة از قیس بن عَلان که از عدنانیة باشند. (از تاج العروس ج 8 ص 408). ...
علیم ا. [ ع َ مُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن عتیق اﷲبن فضل اﷲ بلخی سرهندی حنفی (1109 - 1202 هَ . ق .). صوفی و فقیه بود. او راست : 1- زبدةالروایات ، در ...
علیم بخاری . [ ع َ م ِ ب ُ ] (اِخ ) نام او ملابقای علیم ، وتخلصش بخاری بود. دو بیت از اشعار او را نصرآبادی نقل کرده است . (از تذکره ٔ نصرآباد...
الیم . [ اَ ] (ع ص ) دردگین . (منتهی الارب ). الم ناک . دردناک . دردآور. موجِع. مانند سمیع بمعنی مُسمِع. (از اقرب الموارد).- عذاب الیم ؛ عذابی ...