عم
نویسه گردانی:
ʽM
عم . [ ع َ ] (علامت اختصاری ) اختصاری و رمزی است از «علیه السلام ». درود بر او باد. رجوع به علیه السلام شود.
واژه های همانند
۷۳۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
ام القری به معنای مادر کشورهاست و مفهوم آن این است که یکی از کشورهای اسلامی به عنوان محور و رهبر دیگر کشورهای اسلامی مطرح میباشد.
مکه را ام القری خو...
ام یقصوم . [ اُم ْ م ِ ؟ ] (ع اِ مرکب ) مرگ . || داهیه . (از المرصع).
ام یقظان . [ اُم ْ م ِ ی َ ] (ع اِ مرکب ) مار. (از المرصع).
شارع عام .[ رِ ع ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) شاه راه . (مجمل اللغه ). عَثَق . (منتهی الارب ). راه عمومی و کوچه ای که بن بست نباشد. (ناظم ال...
عام ارمل . [ م ِ اَ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) سال اندک باران . (مهذب الاسماء).
عام الحزن . [ مُل ْ ح ُ ] (اِخ ) سال دهم بعثت که ابوطالب عم حضرت رسول و سی و پنج روز بعدخدیجه ٔ کبری زوجه ٔ آن حضرت درگذشتند و پیغمبر از ...
عام الخصب . [ مُل ْ خ ِ] (اِخ ) سالی که ابوجعفر منصور عبداﷲبن علی به حج شد و از بسیاری احسان و انعام که با حجازیان کرد آن سال را عام الخ...
عام الفیل . [ مُل ْ ](اِخ ) سال 570 م . است و بدین سال رسول (ص ) تولد یافت و از آن رو آن را عام الفیل خوانند که ابرهه با لشکریان خود که ...
ام یعفور. [ اُم ْ م ِی َ ] (ع اِ مرکب ) ماده سگ . (از المرصع) : یا ام یعفور سقاک العهدلازال من صید علیک لبد.راجز (از المرصع).و رجوع به یعفور شو...
ام هیولی . [ اُم ْ م ِ هََ لا ] (ع اِ مرکب ) در اصطلاح صوفیه ، عبارت از لوح است . (از کشاف اصطلاحات الفنون ). و رجوع به لوح شود.