گفتگو درباره واژه گزارش تخلف عم نویسه گردانی: ʽM عم . [ ع َم م ] (ع مص ) ۞ فراگرفتن و شامل شدن : عم القوم بالعطیة؛ بخشش و عطیه ٔ او همه ٔ آن قوم را فراگرفت و شامل شد. (ازاقرب الموارد) (از المنجد). و رجوع به عُموم شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۷۳۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۰ ثانیه واژه معنی ام عبدا ام عبدا. [ اُم ْ م ِ ع َ دُل ْ لاه ْ ] (ع اِ مرکب ) جانور کوچک سرخ رنگی است در روی قاطر دیده میشود. (از المرصع). ام عبدا ام عبدا. [ اُم ْ م ِ ع َ دُل ْ لاه ْ ] (اِخ ) دختر قاضی شمس الدین عمربن وجیه الدین شامی حنبلی . از زنان محدث و مرجع استفاده ٔ فضلای عصر خود بو... ام عبدا ام عبدا.[ اُم ْ م ِ ع َ دُل ْ لاه ْ ] (اِخ ) (فاطمه ) دختر امام حسن (ع ) و همسر امام سجاد (ع ) و مادر امام محمد باقر (ع ) بود. (از ریحانة الادب ج... ام عبدا ام عبدا. [ اُم ْ م ِ ع َ دُل ْ لاه ْ ] (اِخ ) کنیه ٔ دیگر ام المؤمنین عایشه است . رجوع به عایشه شود. ام عبدا ام عبدا. [ اُم ْ م ِ ع َ دُل ْ لاه ْ ] (اِخ ) نام چندتن از زنان صحابی است . رجوع به الاصابة فی تمییز الصحابة ج 8 ص 255 شود. ام طریق ام طریق . [ اُم ْ م ِ طَ ] (ع اِمرکب ) وسط راه و قسمت بزرگ و واضح آن . (از المرصع).شارع عام . شاهراه . راه بزرگ . (از یادداشت مؤلف ). ام طریق ام طریق . [ اُم ْ م ِ طُرْ رَ ] (ع اِ مرکب ) ۞ کفتار. (از المرصع) (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ترجمه ٔ فارسی قاموس ). ام طفیل ام طفیل . [ اُم ْ م ِ طُ ف َ ] (ع اِ مرکب ) زن شیرده . زن مرضعه . (از المرصع). ام طلبة ام طلبة. [ اُم ْ م ِ طِ ب َ ] (ع اِ مرکب ) عقاب . (از اقرب الموارد) (از المرصع). ام طلحة ام طلحة. [ اُم ْ م ِ طَ ح َ ] (ع اِ مرکب ) شپش . (آنندراج ) (از المرصع) (مؤید الفضلاء) (مهذب الاسماء) (دهار). ام عقبه . (از آنندراج ). و رجوع به ... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۲۲ ۲۳ ۲۴ ۲۵ ۲۶ صفحه ۲۷ از ۷۴ ۲۸ ۲۹ ۳۰ ۳۱ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود