گفتگو درباره واژه گزارش تخلف عم نویسه گردانی: ʽM عم . [ ع َم م ] (ع مص ) ۞ فراگرفتن و شامل شدن : عم القوم بالعطیة؛ بخشش و عطیه ٔ او همه ٔ آن قوم را فراگرفت و شامل شد. (ازاقرب الموارد) (از المنجد). و رجوع به عُموم شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۷۳۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۵ ثانیه واژه معنی ام ضیغم ام ضیغم . [ اُم ْ م ِ ض َ غ َ ] (ع اِ مرکب ) شیر ماده . || کفتار. || داهیه . (از المرصع). ام طارق ام طارق . [ اُم ْ م ِ رِ ] (ع اِ مرکب ) شتر مرغ . (یادداشت مؤلف ). || پروانه . (مهذب الاسماء). ام طارق ام طارق . [ اُم ْ م ِ رِ ] (اِخ ) از زنان صحابی بوده است . رجوع به الاصابة فی تمییز الصحابة ج 8 ص 252 شود. ام طالب ام طالب . [ اُم ْ م ِ ل ِ ] (اِخ ) دختر ابوطالب بن عبد مناف هاشمی . خواهر علی (ع ) بود. بعضی گفته اند اسمش ریطة بوده . رجوع به الاصابة فی تمیی... ام صهیب ام صهیب . [ اُم ْ م ِ ص ُ هََ ] (اِخ ) از زنان صحابی بوده . رجوع به الاصابة فی تمییز الصحابة ج 8 ص 51 شود. ام صیور ام صیور. [ اُم ْ م ِ ص َی ْ یو ] (ع اِ مرکب ) امر ملتبس . (از اقرب الموارد). کار مشتبه . ام صبور ام صبور. [ اُم ْ م ِ ص َب ْ بو ] (ع اِ مرکب ) زمین سنگناک سوخته . || بلا. || جنگ سخت . || کار سخت . گویند: وقع فلان فی ام صبور؛ یعنی در ک... ام شادن ام شادن . [ اُم ْ م ِ دِ ] (ع اِ مرکب ) ماده آهو. (از المرصع). ام شبات ام شبات . [ اُم ْ م ِ ش َ ] (اِخ ) از زنان صدر اسلام بوده . رجوع به الاصابة فی تمییزالصحابة ج 8 ص 246 و ص 284 شود. ام شریک ام شریک . [ اُم ْ م ِ ش َ ] (اِخ ) انصاری . دختر جابر یا انس یا خالد یا ابوالعسکر از زنان صحابی و بقولی از زنان رسول اکرم بوده است . رجوع به ... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۲۳ ۲۴ ۲۵ ۲۶ ۲۷ صفحه ۲۸ از ۷۴ ۲۹ ۳۰ ۳۱ ۳۲ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود