گفتگو درباره واژه گزارش تخلف عم نویسه گردانی: ʽM عم . [ ع َم م ] (ع مص ) ۞ فراگرفتن و شامل شدن : عم القوم بالعطیة؛ بخشش و عطیه ٔ او همه ٔ آن قوم را فراگرفت و شامل شد. (ازاقرب الموارد) (از المنجد). و رجوع به عُموم شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۷۳۷ مورد، زمان جستجو: ۱.۱۹ ثانیه واژه معنی ام حرام ام حرام . [ اُم ْ م ِ ح َ ] (اِخ ) دختر ملحان و خاله ٔ انس مالک و از زنان معاصر پیغمبر اسلام بود. در جزیره ٔ قبرس وفات یافت و در آنجا مدفون گ... ام حسان ام حسان . [ اُم ْ م ِ ح ِ ] (ع اِ مرکب ) حیوان کوچکی است به اندازه کف دست . (از المرصع). ام حسان ام حسان . [ اُم ْ م ِ ح ِ ] (اِخ ) یکی از زنان مشهور بزهدو تقوی و با سفیان ثوری صحبت داشته است . رجوع به صفة الصفوة ج 3 ص 115 و قاموس اعلام ... ام جمیل ام جمیل . [ اُم ْ م ِ ج َ ] (اِخ ) خواهر ابوسفیان و زن ابولهب که در قرآن کریم بعنوان حمالة الحطب یاد شده است و بکینه و عداوت نسبت به پیغ... ام جمیل ام جمیل . [ اُم ْ م ِ ج َ ] (اِخ ) دختر مجلل بن عبداﷲبن قیس و از زنان فاضل و خردمند و از سبقت گیرندگان به دین اسلام بوده است . با حاطب بن ... ام جمیل ام جمیل . [ اُم ْ م ِ ج َ ] (اِخ ) زنی صحابی از طایفه ٔ ابوهریره و در وفا ضرب المثل بوده و «اوفی من ام جمیل » از امثال سائر است . گویند قومی ... ام جمیل ام جمیل . [ اُم ْ م ِ ج َ ] (اِخ ) فاطمه دختر خطاب و خواهر عمربن خطاب خلیفه ٔ دوم بوده است . (از ریحانة الادب ج 6 ص 214). ام جندب ام جندب . [ اُم ْ م ِ ج ُ دَ ] (ع اِ مرکب ) بیدادی . (مهذب الاسماء) (آنندراج ). جور و ظلم . (از المرصع). ستم . (منتهی الارب ): وقعوا فی ام جندب ؛ ... ام جوار ام جوار. [ اُم ْ م ِ ؟ ] (ع اِ مرکب ) عُقاب . (المرصع) (مهذب الاسماء). ام جابر ام جابر. [ اُم ْ م ِ ب ِ ] (ع اِ مرکب ) هریسه . || دلو. (المرصع). تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱۶ ۱۷ ۱۸ ۱۹ ۲۰ صفحه ۲۱ از ۷۴ ۲۲ ۲۳ ۲۴ ۲۵ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود