گفتگو درباره واژه گزارش تخلف عم نویسه گردانی: ʽM عم . [ ع َم م ] (ع مص ) ۞ فراگرفتن و شامل شدن : عم القوم بالعطیة؛ بخشش و عطیه ٔ او همه ٔ آن قوم را فراگرفت و شامل شد. (ازاقرب الموارد) (از المنجد). و رجوع به عُموم شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۷۳۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه واژه معنی ام عنبس ام عنبس . [ اُم ْ م ِ عَم ْ ب َ ] (اِخ ) دختر مسلمه ٔ انصاری . از زنان صحابی بوده . رجوع به الاصابة فی تمییز الصحابة ج 8 ص 257 شود. ام عنثل ام عنثل . [ اُم ْ م ِ ع َ ث َ ] (ع اِ مرکب ) کفتار. (از اقرب الموارد) (از المرصع). لغتی است در ام عثیل . (از اقرب الموارد). و رجوع به ام عثیل ... ام قوین ام‌القیوین ' (به عربی: ام‌القیوین)(به انگلیسی: Umm Al Quwain) یکی از شهرها و شیخ‌نشین‌های هفت‌گانهٔ امارات متحده عربی است. ام‌القیوین در ساحل خلیج فار... ناظر عام ناظر عام . [ ظِ رِ عام م ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حاکم یا قائم مقام او که در صورت عدم تعیین ناظر خاص از طرف واقف به عنوان منصب ولایت ... عام پسند عام پسند. [ پ َ س َ ] (ن مف مرکب ) آنچه قبول عامه دارد. آنچه مقبولیت عامه دارد. همگان پسند. مردم پسند. ملاء عام همتای پارسی این دو واژه ی عربی، اینهاست: آشکارا، برابر مردم (دری) هنجشمان hanjaŝmān (پارتی) اشکره aŝkare (اوستایی)***فانکو آدینات 09163657861 ام وعلة ام وعلة. [ اُم ْ م ِ وَ ل َ ](ع اِ مرکب ) عقبه و تل . (از المرصع). وَعْلة به معنی جای بلند از کوه و صخره است . (از اقرب الموارد). ام ورقة ام ورقة. [ اُم ْ م ِ وَ رِ ق َ ] (اِخ ) دختر عبداﷲبن حارث بن عویمربن نوفل انصاری . از زنان صحابی بودو در زمان عمر (خلیفه ٔ دوم ) غلام و کنیزک ... ام نوفل ام نوفل . [اُم ْ م ِ ن َ ف َ ] (ع اِ مرکب ) کفتار. (از المرصع). ام نهشل ام نهشل . [ اُم ْ م ِ ن َ ش َ ] (اِخ ) دختر عبیده . از زنان صحابی بود. رجوع به الاصابة فی تمییز الصحابة ج 8 ص 286 شود. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۳۸ ۳۹ ۴۰ ۴۱ ۴۲ صفحه ۴۳ از ۷۴ ۴۴ ۴۵ ۴۶ ۴۷ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود