اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عماء

نویسه گردانی: ʽMAʼ
عماء. [ ع َ ] (ع اِمص ) گمراهی . (منتهی الارب ).گمراهی و غوایت . (ناظم الاطباء). رجوع به عماءة و عمایة شود. || ستیهیدگی و لجاجت .(از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به عماءة و عمایة شود. || (اِ) ابر. (از لسان العرب ). ابر بلندبرآمده ٔ توبرتو. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ابر بلند و مرتفع یا ابر متراکم و انبوه . (از لسان العرب ) (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). ابر سطبر و غلیظ. (غیاث اللغات ). || ابر بارنده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از لسان العرب ) (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || ابر سیاه یا سپید. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || ابر آب فروریخته . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). یا ابری که آب و باران خود را فروریخته ولی مانند «جفال » (ابری که پس از فروریختن آب خود پراکنده شده باشد) پراکنده ومقطع نشده باشد. (از لسان العرب ) (از تاج العروس ) (از متن اللغة). || ابری که آب خود را حمل کرده بالا رود. (از تاج العروس ) (از متن اللغة). || ابر تنک . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ابر رقیق . (از لسان العرب ) (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). ابر تنک و رقیق مانند دود. (غیاث اللغات ). ابر بر کوه نشسته مانند دود. (منتهی الارب )(ناظم الاطباء). ابر دودمانندی که بر سر کوهه نشیند.(از لسان العرب ) (از تاج العروس ) (از متن اللغة). و آن همان است که ضباب و مه نامیده میشود. (از متن اللغة). یک قطعه ٔ آن را عماءة نامند. (از لسان العرب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
ام ا. [ اَ / اِ مُل ْ / مِل ْ / مَل ْ لاه ِ ] (ع مرکب از ام ادات قسم + اﷲ) لفظی است موضوع برای قسم و لغتی است در ایمن اﷲ یعنی سوگند بخدا...
امع. [ اِم ْ م َ ] (ع ص ) مرد سست رای فرمانبردار هرکس . || هر که همراه مردمان بضیافت رود بی آنکه خوانده باشند او را. (منتهی الارب ) (آنندرا...
اما واژه ای عربی است و پارسی جایگزین این عبارت، اینهاست: 1ـ ولی نه. 2ـ ناپینی nâpini (سنسکریت).*** فانکو آدینات 09163657861
اما بعد. [ اَم ْ ما ب َ ] (ع حرف ربط مرکب ، ق مرکب ) ترکیبی از «اما» لفظ متضمن معنی شرط و «بعد» ظرف زمان بمعنی پس ، و چون در اینجا مضاف الیه...
اما شدن . [ اُم ْ ما ش ُ دَ ] (مص مرکب ) رجوع به اُمّا شود.
سوخت آما. (نف مرکب ، اِ مرکب ) بجای کربوراتور ۞ پذیرفته شده است . (فرهنگستان ).
اما و وجود عربی است و جایگزین پارسی این عبارت این است: اپیتو ápitu (سنسکریت) **** فانکو آدینات 09163657861
اما و وجود عربی است و جایگزین پارسی این عبارت این است: اپیتو ápitu (سنسکریت) **** فانکو آدینات 09163657861
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.