عمر
نویسه گردانی:
ʽMR
عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن طوسون بن محمد سعیدبن محمدعلی . مورخ و از امرای سابق مصر بوده است . در سال 1289 هَ .ق . در اسکندریه تولد یافت و تحصیلات خویش رادر سویس تکمیل کرد. در زبان و ادبیات عربی و ترکی وفرانسه و انگلیسی دستی توانا داشت . در برخی جنبشهای انقلابی مخالف بیگانگان شرکت داشت و سرانجام بسال 1363 هَ .ق . در اسکندریه درگذشت . او تألیفات بسیاری به زبان عربی و فرانسه دارد که از آن جمله است : 1 - البعثات العلمیة فی عهد محمدعلی و عباس و سعید. 2 - خطالاستواء. 3 - ضحایا مصرفی السودان و خفایا السیاسة الانکلیزیة. 4 - تاریخ نیل (به فرانسوی ). 5 - جغرافیای مصر در عهد عرب (به فرانسوی ). (از الاعلام زرکلی ).
واژه های همانند
۵۳۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۲ ثانیه
عمر کوفی . [ ع ُ م َ رِ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن محمدبن محمدبن احمدبن علی بن حسین بن علی بن حمزةبن یحیی بن حسین علوی کوفی بغدادی زیدی ، مکن...
عمر کوفی . [ ع ُ م َ رِ ] (اِخ ) ابن ذربن عبداﷲ. رجوع به ابوذر (عمربن ...) شود.
عمر کوفی . [ ع ُ م َ رِ ] (اِخ ) ابن قاسم کوفی . رجوع به ابوزبید (عمربن ...) شود.
عمر لخمی . [ ع ُ م َ رِ ل َ ] (اِخ ) ابن علی بن سالم . رجوع به تاج الدین (فاکهانی ) و عمر (ابن علی بن ...) شود.
عمر لیثی . [ع ُ م َ رِ ل َ ] (اِخ ) ابن علی بن احمدبن لیث لیثی بخاری ، مکنی به ابومسلم . وی از روات حدیث بود. مدتی در اصفهان زیست و سرانج...
عمر علوی . [ ع ُ م َ رِ ع َ ل َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم . رجوع به عمر کوفی شود.
عمر عبدی . [ ع ُ م َ رِ ع َ] (اِخ ) ابن حفص . رجوع به ابوحفص (عمربن ...) شود.
عمر عبدی . [ ع ُ م َ رِ ع َ ](اِخ ) ابن خلیفة. رجوع به ابوحفص (عمربن ...) شود.
عمر عبدی . [ ع ُ م َ رِ ع َ ] (اِخ ) ابن مطرف . رجوع به ابوالوزیر (عمربن ...) و مآخذ ذیل شود: الاعلام زرکلی چ 2 ج 5 ص 228 و ارشادالاریب ج 6...
عمر عجمی . [ ع ُ م َ رِ ع َ ج َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن عبداﷲ حلبی عجمی شافعی . ملقب به کمال الدین . فقیه بود. در سال 704 هَ .ق . متولد شد و ب...