عمر
نویسه گردانی:
ʽMR
عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن طوسون بن محمد سعیدبن محمدعلی . مورخ و از امرای سابق مصر بوده است . در سال 1289 هَ .ق . در اسکندریه تولد یافت و تحصیلات خویش رادر سویس تکمیل کرد. در زبان و ادبیات عربی و ترکی وفرانسه و انگلیسی دستی توانا داشت . در برخی جنبشهای انقلابی مخالف بیگانگان شرکت داشت و سرانجام بسال 1363 هَ .ق . در اسکندریه درگذشت . او تألیفات بسیاری به زبان عربی و فرانسه دارد که از آن جمله است : 1 - البعثات العلمیة فی عهد محمدعلی و عباس و سعید. 2 - خطالاستواء. 3 - ضحایا مصرفی السودان و خفایا السیاسة الانکلیزیة. 4 - تاریخ نیل (به فرانسوی ). 5 - جغرافیای مصر در عهد عرب (به فرانسوی ). (از الاعلام زرکلی ).
واژه های همانند
۵۳۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۶ ثانیه
عمر زهری . [ ع ُ م َ رِ زُ ] (اِخ ) ابن ابراهیم . رجوع به عمر شافعی شود.
عمر زهری . [ ع ُم َ رِ زُ ] (اِخ ) ابن سعد. رجوع به عمر مدنی شود.
عمر زیدی . [ ع ُ م َ رِ زَ ] (اِخ ) ابن ابراهیم . رجوع به عمر کوفی شود.
عمر ساوی . [ ع ُ م َ رِ ] (اِخ ) ابن سهلان ساوی . ملقب به سراج الدین . فیلسوف ایرانی در قرن ششم هجری . ولی در الاعلام زرکلی سال درگذشت او...
عمر سلمی . [ ع ُ م َ رِ س ُ ل َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن محمد سلمی . وی شاعر و از قضات اندلس و عهده دار قضای شهرفاس بود، سپس قاضی تلمسان و بعد ا...
عمر سلمی . [ ع ُ م َ رِ س ُ ل َ ] (اِخ ) ابن عبدالواحد. رجوع به ابوحفص (عمربن ...) شود.
عمر رومی . [ ع ُ م َ رِ ] (اِخ ) ابن احمد. رجوع به عمر عینتابی شود.
عمر شماع . [ ع ُ م َ رِ ش َم ْ ما ] (اِخ ) ابن احمدبن علی بن محمود شماع حلبی شافعی ، مکنی به ابوحفص و ملقب به زین الدین . محدث ، فقیه ، اخبا...
مسجد عمر.[ م َ ج ِ دِ ع ُ م َ ] (اِخ ) رجوع به مسجد اقصی شود.
کعب عمر. [ ک َ ع ُ ](اِخ ) دهی است از دهستان میان آب بخش مرکزی شهرستان اهواز. واقع در 50هزارگزی شمال باختری اهواز و کناررود کرخه با 2000نف...