عمر
نویسه گردانی:
ʽMR
عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب (ع ). از فرزندان امام زین العابدین (ع ). وی از جمله اولاد امیرالمؤمنین (ع ) است که ابوسلمه ٔ خلال پیش از تشکیل دولت عباسیان ، بدانها مکتوب نوشت تا قبول خلافت کنند. دو دیگر یکی امام جعفر الصادق (ع ) و دیگری عبداﷲبن حسن بن حسن بن علی المرتضی بوده اند. ولی هر سه تن این پیشنهاد رارد کردند. (از حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 68 و 200).
واژه های همانند
۵۳۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۸ ثانیه
عمر فاکهانی . [ ع ُ م َ رِ ک ِ ] (اِخ ) ابن علی بن سالم . رجوع به تاج الدین (فاکهانی ...) و عمر (ابن علی بن ...) شود.
عمر عینتابی . [ ع ُ م َ رِ ع َ ](اِخ ) ابن احمد عینتابی رومی . ملقب به قصوری . ادیب و نظم سرا بود و در سال 1140 هَ .ق . درگذشت . وی تحفةالشاهدی...
عمر بامخرمة. [ ع ُ م َ رِ م َ رَ م َ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن احمد بامخرمه ٔ شیبانی حمیری . شاعر و از بزرگان حضرموت بود. وی بسال 884 هَ .ق . در شهر ...
عمر اسکندری . [ ع ُ م َ رِ اِ ک َ دَ ] (اِخ ) ابن علی . ملقب به تاج الدین . از علمای نحو اسکندریه . رجوع به تاج الدین (فاکهانی ...) و عمر (ابن ...
عمر ثمانینی . [ ع ُ م َ رِ ث َ ] (اِخ ) ابن ثابت . رجوع به ثمانینی (عمربن ...) و عمر (ابن ثابت ...) شود.
عمر قره داغی . [ ع ُ م َ رِ ق َ رَ ] (اِخ ) (ملا...) وی عالم در نحو و منطق و تفسیر بود. در سال 1213 هَ .ق . در قره داغ متولدشد و به سال 1281 هَ...
شخصیت افسانهای قصه حمزه. برای قصه حمزه رجوع شود به حمزه آذرک شاری.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
نصفه عمر شدن . [ ن ِ ف َ / ف ِ ع ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) رجوع به نصف العمر شدن شود.