اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عمل

نویسه گردانی: ʽML
عمل . [ ع َ م َ ] (اِخ ) نام جایگاهی است . (از معجم البلدان ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۱ ثانیه
آمل . [ م ِ ] (ع ص ) امیدوار.
سازگر = [فاکتور ( لاتین ، ساختن)] سازگر های همبودین = عوامل اجتماعی
آمل زم . [ م ُ زَ ] (اِخ ) آمل شط. آمل مَفازه . رجوع به آمل شود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
کوته امل . [ ت َه ْ اَ م َ ] (ص مرکب ) کسی که دارای آرزوی دور و دراز نباشد. (ناظم الاطباء).
مدیر عامل . [ م ُ م ِ / م ُ رِ م ِ ] (اِ مرکب )کسی که وظیفه ٔ کارگردانی و اداره ٔ مؤسسه ای به عهده ٔ اوست . که امور اجرائی بنگاه یا سازمان ی...
عامل نامه . [ م ِم َ / م ِ ] (اِ مرکب ) حکم یا فرمانی که در تصرف کردن اراضی و جز آن به شخص داده میشود. (ناظم الاطباء).
عامل طبع. [ م ِ ل ِ طَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) روح و دل و نفس ، و عاملان طبع یعنی سیارات و عناصر اربعه . (آنندراج ). کنایه از روح حیوانی ...
امل شحم . [ ] (اِخ ) دهی است از شهرستان خرمشهر با طول جغرافیایی 49 درجه و 13 دقیقه ، و عرض جغرافیایی 30 درجه و 41 دقیقه . (از فرهنگ آبادی...
امل صخر. [ ] (اِخ ) دهی است از شهرستان خرمشهر با طول جغرافیایی 48 درجه و 44 دقیقه ، و عرض جغرافیایی 30 درجه و 47 دقیقه . (از فرهنگ آبادیه...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۸ ۶ ۷ ۸ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.