عنک
نویسه گردانی:
ʽNK
عنک . [ ع َ ] (ع مص ) بسته گردیدن و بلند شدن ریگ ، چندان که راه بر وی نماند. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). گرد آمدن و مرتفع گشتن ریگ ، بطوری که راهی در آن نماند. (از اقرب الموارد). || ناسازواری نمودن و نافرمانی کردن زن با شوی . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). ناشزه و عاصی گشتن زن .(از اقرب الموارد). || فروخفتن و سطبر گردیدن شیر. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). غلیظ شدن شیر و لبن . (از اقرب الموارد). || در ریگ فسرده غیژیدن شتر، پس بیرون آمدن ازآن دشوار گردیدن بر وی . (از منتهی الارب ) (آنندراج ).در ریگ درآمدن شتر و دشوار گردیدن بیرون آمدن بر وی . (از ناظم الاطباء). || در جهان رفتن . (ازمنتهی الارب ) (آنندراج ). در ارض و زمین رفتن . (از اقرب الموارد). || حمله نمودن و بازگشتن اسب . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). || سخت سرخ گردیدن ریگ وخون . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). سخت شدن سرخی خون . (از ناظم الاطباء). || بند نمودن در را. (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). بستن در. (از اقرب الموارد). عُنوک . رجوع به عنوک شود.
واژه های همانند
۲۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
انک . [ اَ ] (ع مص ) بزرگ و ستبر گردیدن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از ذیل اقرب الموارد). || دراز شدن شتر و بقولی دردمند گردیدن آ...
از آنک . [ اَ ] (حرف ربط مرکب ) مخفف از آنکه . زیرا که . بعلت آنکه : بی زر و سیمی ای برادر از آنک شوخ چشمیت نیست چون عبهر.سنائی .
انگ /'ang/ معنی ۱. زنبور. ۲. زنبور عسل. ۳. شیره؛ عصاره. فرهنگ فارسی عمید. ////////////////////////////////////////////////////////////////////////////...
انک کردن . [ اَ ن َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) در تداول عامیانه ، خجالت دادن . تحقیر کردن . کسی را از رو بردن . او را کوچک کردن . (از فرهنگ لغات عامی...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.