اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عیار

نویسه گردانی: ʽYAR
عیار. (ع مص ) اندازه نمودن پیمانه را و یکدیگر اندازه کردن هر دو را و دیدن کمی و بیشی آنها را. (از منتهی الارب ). مقایسه کردن پیمانه و ترازو و امتحان کردن آن با دیگری ، تا درست بودن آن معلوم گردد. (از اقرب الموارد). راست کردن پیمانه ها و ترازوها با یکدیگر. (زوزنی ). راست کردن پیمانه و ترازو. (آنندراج ). مُعایرة. رجوع به معایرة شود. || تفاخر کردن و مفاخرت . گویند: عایره و کایله . (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
ناتمام عیار. [ ت َ ] (ص مرکب ) صفت زر و سیم مغشوش و ناسره . که عیارش تمام نیست : به سوق صیرفیان در حکیم را آن به که بر محک نزند سیم نات...
شبگون عیار. [ ش َ ن ِ عَی یا ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از آسمان است . (برهان قاطع) (انجمن آرا) (آنندراج ).
کامل عیار کردن .[ م ِ ع ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) خالص گردانیدن . مجازاً، تهذیب کردن . زدودن غل و غش . کامل ساختن : ترا در بوته ٔ گل بهر آن دادند...
آیار. (ع اِ) ج ِ اَیر.
ایار. [ اَ ](اِ) نام ماه سیم بهار است از ماه رومیان . (از آنندراج ) (هفت قلزم ). یکی از ماههای رومیان که آفتاب در ثور باشد. (غیاث ). جوزا. ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.