عیسی
نویسه گردانی:
ʽYSY
عیسی . [ سا ] (اِخ ) ابن یحیی جرجانی مسیحی ایرانی ، مکنی به ابوسهل . رجوع به ابوسهل مسیحی و الاعلام زرکلی و تاریخ حکماء الاسلام و طبقات الاطباء شود.
واژه های همانند
۱۲۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
عیسی . [ سا ] (اِخ ) ابن محمدبن ایوب ، ملقب به شرف الدین . رجوع به عیسی (ابن الملک العادل محمد...) شود.
عیسی . [ سا ] (اِخ ) ابن محمدبن عبیداﷲ حسنی حسینی ایجی ، مکنی به ابوالخیر و ملقب به قطب الدین و مشهور به صفوی (منسوب به جد مادریش صفی ال...
عیسی . [ سا ] (اِخ ) ابن محمدبن عیسی حسنی طالبی هَکّاری ، مکنی به ابومحمد و ملقب به ضیاءالدین . مشاور سلطان صلاح الدین ایوبی . وی ابتدا در...
عیسی . [ سا ] (اِخ ) ابن محمد نوشَری ، مکنی به ابوموسی . از والیان و حاکمان شجاع و مدبر دولت بنی عباس بود. بسال 247 هَ . ق . از جانب منتصر و...
عیسی . [ سا ] (اِخ ) ابن مردان کوفی . از علمای نحو بود. رجوع به ابن مردان (ابوموسی ...) شود.
عیسی . [ سا ] ۞ (اِخ ) ابن مریم . عیسی ̍ پیغامبر علیه السلام ، ملقب به روح اﷲ. از پیامبران بزرگ است . کلمه ٔ عیسی لغت عبرانی یا سریانی است ...
عیسی . [ سا ] (اِخ ) ابن مسعودبن منصور زواوی حمیری مالکی ، ملقب به شرف الدین . فقیه و محدث و از اهالی زَواوة در مغرب بود. بسال 664 هَ . ق ....
عیسی . [ سا ] (اِخ ) ابن مصعب بن زبیر. از شجاعان صدر اسلام بود و باپدرش به عراق رفت و بسال 71 هَ . ق . در آنجا با پدرش شهید گشت . (از الاعلا...
عیسی . [ سا ] (اِخ ) ابن منصور رافقی . از والیان مصر بود. وی بسال 216 هَ . ق . به ولایت مصر برگزیده شد و چون در آنجا شورشی رخ داد، مأمون وی...
عیسی . [ سا ] (اِخ ) ابن مودودبن علی بن عبدالملک ، مکنی به ابومنصور. حاکم و شاعر قرن ششم هجری . رجوع به فخرالدین (عیسی ...) شود.