غاب . [ غا ب ب ] (ع ص ) شب مانده . از شب پیش مانده . بَیّوت . بیات (گوشت ، نان ). شب بر او گشته . گوشت یا نان یکشبه . (آنندراج ). لحم غاب ؛ گوشتی شب گذشته . (مهذب الاسماء). گوشت شب مانده . گوشت بیات . گوشت شب درگذشته . (بحر الجواهر). گوشت یکشبه ، و کذا خبز غاب . (منتهی الارب ). || نجم ٌ غاب ّ؛ ثابت . (تاج العروس ). || ابل ٌ غاب ّ؛ شتران که به غب
۞ آب خورند. ج ، غَواب ّ. (منتهی الارب ).