اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

غاذی

نویسه گردانی: ḠAḎY
غاذی . (ع ص ) هو غاذی مال ؛ او نگهبان و نیکوکننده ٔ شتران است . (منتهی الارب ). || زخمی که خشک نشود. (از تاج العروس ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵۷۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۱ ثانیه
قاضی عبدالحی . [ ع َ دُل ْ ح َی ی ] (اِخ ) رجوع به قاضی امیر نظام الدین شود.
قاضی دعویدار. [ دَ ] (اِخ ) رکن الدین سلسله نشین . وی به سه پشت به دعویدار قمی میرسد. به انواع کمالات آراسته بود با کمال فضل خوش مینوشت...
قاضی ذوالنون . [ ذُن ْ نو ] (اِخ ) ابن محمد. رجوع به قاضی رشید ذوالنون شود.
قاضی قنسرینی . [ ق ِن ْ ن َ / ن ِ ] (اِخ ) احمدبن ابی دواد فرج . رجوع به ابن ابی دواد قنسرینی شود.
قاضی عسقلانی . [ ع َ ق َ ] (اِخ ) احمدبن علی بن حجر، مکنی به ابن حجر و ابوالفضل . رجوع به ابن حجر ابوالفضل شود.
قاضی عسقلانی . [ ع َ ق َ] (اِخ ) عبدالرحیم بن علی . رجوع به قاضی فاضل شود.
قاضی ماردینی . (اِخ ) علی بن عثمان بن مصطفی یا ابراهیم بن مصطفی بن سلیمان ماردینی حنفی ، ملقب به علاءالدین و معروف به ابن الترکمانی . از...
قاضی میرحسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) یزدی . رجوع به قاضی کمال الدین میر حسین شود.
قاضی نهروانی . [ ی ِ ن َ رَ ] (اِخ ) معافی بن زکریابن یحیی بن حمیدبن رجایا حمادبن داود حریری قاضی نهروانی ، معروف به ابن طرار یا ابن طراره...
نجم الدین غازی . [ ن َ مُدْ دی ن ِ ] (اِخ ) اول ، ملقب به السعید. هفتمین ِ ملوک ارتقیه ٔ ماردین است . وی از 637 تا 658 هَ . ق . حکومت کرد. (از...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.