اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

غازی

نویسه گردانی: ḠAZY
غازی . (اِخ ) ابن گُمُشتَکین . از امرای سلسله ٔ دانشمندی که در ولایت کاپادوکیا حکمرانی میکردند و در جنگهای صلیبی دخالتهای مهم داشتند و به دست سلاجقه ٔ روم منقرض شدند. حکومت آنان از سال 1105 تا 1135 هَ . ق . بوده است . (ترجمه ٔ طبقات سلاطین اسلام لین پول ص 139).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵۷۷ مورد، زمان جستجو: ۱.۳۸ ثانیه
قاضی شمس الدین . [ ش َ سُدْ دی ](اِخ ) عبداﷲبن مولانا جلال الدین ابوسعید مولانا شمس الدین عبداﷲبن قاضی جلال الدین محمود. امامی بود و در زمان ...
قاضی زاده ٔ تتوی . [ دَ / دِ ی ِ ت َ ت َ ] (اِخ ) احمدبن قاضی نصراﷲ دبیلی تتوی سندی ، معروف به قاضی زاده ٔ تتوی . از افاضل مورخین امامیه است ...
قاضی زاده ٔ حنفی . [ دَ / دِ ی ِ ح َ ن َ ] (اِخ ) احمدبن بدرالدین قودر. ملقب به شمس الدین و مشهور به قاضی زاده مفتی حنفی . پدرش در دولت سلطا...
قاضی زاده ٔ هروی . [ دَ / دِ ی ِ هَِ رَ ] (اِخ ) جوانی خوش طبع است مثنوی را خوب میگوید. این مطلع او راست :که گوید بر سریر ملک خوبی پادشاهی را...
قاضی زاده ٔ رومی .[ دَ / دِ ی ِ ] (اِخ ) (قاسم افندی ) ابوالفتح مشهور به قاضی زاده ٔ رومی از علمای نامدار عصر سلطان محمدخان ثانی و مورد مهر آن...
قاضی قطب الدین . [ ق ُ بُدْ دی ] (اِخ ) موصلی . رجوع به قاضی موصلی قطب الدین شود.
قاضی غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) شکراﷲ فرزند ارشد قاضی عبدالرحمان است که پس از پدر متکفل منصب قضاء گردید. (حبیب السیر چ قدیم جزء 4 از ...
قاضی محی الدین . [ م ُ یِدْ دی ] (اِخ ) رجوع به عبدالقادر شود.
قاضی قضاةالیمن . [ ق ُ تِل ْی َ م َ ] (اِخ ) احمدبن علی بن ابراهیم بن محمدبن حسین بن زبیر غسانی ، مکنی به ابوالحسین و مشهور به ابن زبیر و ق...
قاضی ضیاءالدین . [ ئُدْ دی ] (اِخ ) نوراﷲ ولد قاضی درویش محمدبن خواجه شکراﷲ وزیر و برادرزاده ٔ قاضی عیسی بود و در ایام حکومت امیرخان در هرا...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.