غدیر
نویسه گردانی:
ḠDYR
غدیر. [ غ ِدْ دی ] (ع ص ) مرد بی وفا. (منتهی الارب ) (آنندراج ). غادر. (اقرب الموارد).
واژه های همانند
۲۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
خم غدیر. [ خ ُ م ِ غ َ ] (اِخ ) غدیر خم . رجوع به غدیر خم شود.
روز غدیر. [ زِ غ َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) روز هیجده ذی الحجه که در نزد شیعیان بسیار محترم است . زیرا بعقیده ٔ آنان در چنین روزی بود که ر...
عید غدیر. [ دِ غ َ ] (اِخ ) یا عید غدیر خم . خُم موضعی است مابین مکه ٔ معظمه و مدینه ٔ منوره که روز هجدهم ذی حجه ٔ سال دهم هجرت (حجةالوداع ...
غدیر سفلی . [ غ َ رِ س ُ لا ] (اِخ ) دهی است که در هشت فرسخ و نیم میانه ٔ شمال و مغرب چارک (دهی از دهستان حومه ٔ بخش خورموج شهرستان بوشه...
غدیر علیا. [ غ َ رِ ع ُل ْ ] (اِخ ) دهی است که در هشت فرسخ و نیم میانه ٔ شمال و مغرب چارک (دهی از دهستان حومه ٔ بخش خورموج شهرستان بوشهر...
غدیر حبسه . [ غ َ رِ ح َ س َ ] (اِخ )دهی از دهستان باوی بخش مرکزی شهرستان اهواز است که در 36هزارگزی جنوب خاوری آن شهرستان و در یک هزارگزی ...
کبود غدیر. [ ک َ غ َ ] (اِ مرکب ) آبگیر کبودرنگ . || کنایه از آسمان است . (مجموعه ٔ مترادفات ص 11). کبود حصار. کبود طشت : ز مهر زورق سیمین ماه...
قلعه غدیر. [ ق َع َ غ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نهرهاشم بخش مرکزی شهرستان اهواز، واقع در 20هزارگزی شمال باختری اهواز و کنار شوسه ٔ اهواز ...
غدیر قلیاد. [ غ َ رُ ق َل ْ ] (اِخ ) ابن عبدربه در عقد الفرید غدیر قلیاد ۞ را یکی از ایام عرب ذکر کرده گوید: قبایل عرب از قطن بیرون آمدند ت...
غدیر صابری . [ غ َ ب ِ ] (اِخ ) دهی ازدهستان چارکی بخش لنگه ٔ شهرستان لار است و در 114هزارگزی شمال باختری لنگه در دامنه ٔ شمالی کوه بهمن ...