اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

غراب

نویسه گردانی: ḠRʼB
غراب . [غ ُ ] (اِخ ) جائی است به دمشق . (منتهی الارب ) (آنندراج ). جای معروفی است به دمشق . کثیر گوید :
فلولا اﷲ ثم ندی ابن لیلی
و انی فی نوالک ذوارتعاب
و باقی الود ما قطعت قلوصی
مسافة بین مصر الی غراب
و از جمله ٔ دلایل بر اینکه غراب در شام است قول عدی بن الرقاع است که گوید :
کلما ردنا شطاً عن هواها
شطنت دار میعة حقباء
بغراب الی الالاهة حتی
تبعت امهاتها الاطلاء
فتردَّدن بالسماوة حتی
کذبتهن غدرها و النِّهاءُ.
وهمه ٔ این نواحی چنانکه ابن السکیت در شرح شعر کثیر آورده در شام است .

(از معجم البلدان ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۵ ثانیه
غراب . [ غ َرْ را ] (اِخ ) محمدبن موسی غراب . استاد ابی علی غصانی است . (منتهی الارب ).
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
غراب /qorāb/ معنی ۱. (زیست‌شناسی) کلاغ سیاه. ۲. (صفت) [مجاز] خودخواه. ۳. (نجوم) صورت فلکی کم‌نوری در آسمان نیمکرۀ ‌جنوبی؛ کلاغ. ۴. (زیست‌شناسی) زاغ. ۵...
هیل غراب . [ ] (اِ مرکب ) ۞ قاقله ٔ کبار. رجوع به قاقله شود.
غراب سیه . [ غ ُ ب ِ ی َه ْ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از شب . (آنندراج از فرهنگ اسکندرنامه ).
غراب نوح . [ غ ُ ب ِ ] (اِخ ) کلاغی است که نوح (ع ) فرستاد تا از چگونگی طوفان آب پیغام آورد و رفت و برنگشت . رجوع به البیان و التبیین چ ...
ابن غراب . [ اِ ن ُ غ ُ ] (اِخ ) امیر سعدالدین ابراهیم بن عبدالرزاق اسکندرانی . یکی از امراء مصر، پدر و جد او در اسکندریه مقام وزارت داشته اند...
غراب بین . [ غ ُ ب ِ ب َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) غراب البین . رجوع به غراب البین شود : فغان از این غراب بین و وای اوکه در نوا فکندمان ن...
غراب خوار. [ غ ُ خوا / خا ] (نف مرکب )آنکه غراب را میخورد. خورنده ٔ زاغ و کلاغ . || مجازاً به معنی زغال خورنده آمده است : طاوس ۞ غراب خوا...
غراب زرع . [ غ ُ ب ِ زَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) غراب الزرع . رجوع به غراب الزرع شود.
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۵ ۳ ۴ ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.