اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

غرس

نویسه گردانی: ḠRS
غرس . [ غ ِ ] (اِ) قهر و غضب و خشم و تندی و برآشفتگی . (از برهان قاطع). غرش . غراش . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). || خراش .(برهان قاطع). غرش . غراش . (حاشیه ٔ برهان چ معین ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
قرص هفت دره . [ ق ُ ص ِ هََ دَ رَ / رِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از آفتاب به اعتبار هفت آسمان . (آنندراج ).
قرص زر مغربی . [ ق ُ ص ِ زَ رِ م َ رِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از آفتاب است در محل غروب . (آنندراج ).
قرص گرم و سرد. [ ق ُ ص ِ گ َم ُ س َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از نیرین است که آفتاب و ماه باشد. (برهان ) (مجموعه ٔ مترادفات ).
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.