غضا
نویسه گردانی:
ḠḌA
غضا. [ غ ُض ْ ضا ] (اِخ ) آبی است متعلق به بنی عامربن ربیعة. (از معجم البلدان ) (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۴۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
غذا ساختن . [ غ ِ / غ َ ت َ ](مص مرکب ) آماده کردن غذا. تهیه ٔ طعام : شد ز اقبال و ز فرت در لطافت آنچنانک زهر قاتل گر غذا سازی نیابی زو ضرر....
غزوه ٔ قضاء. [ غ َزْ وَ ی ِ ق َ ] (اِخ ) یا عمرةالقضیة. رجوع به قضاء شود.
دست بر قضا. قیدی عامیانه به معنی اتفاقا، بر سبیل اتفاق و از قضا: از قضا. اتفاقاً. قضا را: از قضا روزی دو صیاد بر آن آبگیر گذشتند. (کلیله و دمنه ).
این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: اناساک ánāsāk (سنسکریت: اناصاکه anâśaka)*** فانکو آدینات 09163657861
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
اعتصاب غذا. [ اِ ت ِ ب ِ غ َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) غذا نخوردن . امساک کردن از خوردن و آشامیدن بمنظور تهدید و ارعاب متصدیان امور برای رسی...
برنامه جهانی غذا (WFP, World Food Programme).
برنامه جهانی غذا بزرگ ترین آژانس بشر دوستانه دنیا است که در سرتاسر جهان با گرسنگی مبارزه می کند. برنام...
شخصا قضاوت کردن. و بباید دانست که قضا پادشاه را می باید کردن به تن خویش. (سیاستنامه، فصل ششم)