غطاس
نویسه گردانی:
ḠṬAS
غطاس . [ غ ِ ] (ع اِ) تعمید. غسل تعمید. (دزی ج 2 ص 216). رجوع به غسل تعمید شود.
- عیدالغطاس ؛ جشنی که به یادبود غسل تعمید مسیح گرفته میشود. (دزی ج 2 ص 216).
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
غطاس . [ غ َطْ طا ] (ع اِ) ۞ مرغی است که به غواص معروف است . (المنجد). مرغی سیاه مانند مرغابی است ، در آب فرورود و ماهی گیرد و خورد و آن...
غطاس . [ ] (اِخ ) (افندی ) قندلفت . مدیر مدرسه ٔ امیریکیه در بلمند. وی کتاب «امتیازات الجماعات المسیحیة فی مملکة العثمانیة» را که تألیف ستاف...
قطاس . [ ق ُ ] (معرب ،اِ) گاوی است بحری که دم او را بر گردن اسبان و بر سرهای علم بندند، و بعضی گویند گاوی است که در کوههای خطا ۞ میباش...
بحری قطاس . [ ب َ ق ُ ] (اِ مرکب ) گاوی است بحری که دم آن را بر گردن اسپان وبر سر علم بندند و بعضی گویند گاوی است که در کوههای ختا می ب...