غیاث
نویسه گردانی:
ḠYAṮ
غیاث . (اِخ ) قریه ای است در نیم فرسنگی مغرب شهر داراب . (فارسنامه ٔ ناصری ).
واژه های همانند
۲۶۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) (خواجه ...) محمدبن رشیدالدین فضل اﷲ. معروف به صاحب سعید ۞ . وی از آغاز جوانی به کسب فضایل نفسانی و تحصیل ک...
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) محمدبن سام . رجوع به غیاث الدین غوری شود.
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) محمدبن (خواجه ) قطب الدین سلیمانشاه . رجوع به غیاث الدین محمود و تاریخ گزیده چ لندن ص 620 شود.
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) محمدبن محمودبن ملکشاه بن الب ارسلان . از سلجوقیان عراق . وی درمحرم سال 548 هَ . ق . به دعوت امرا به همدان ...
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) محمدبن ملکشاه بن الب ارسلان ، مکنی به ابوشجاع . ششمین از سلجوقیان بزرگ ایران . نخست حاکم بغداد بود (492 هَ ....
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) (ملک ...) محمدبن ملک شمس الدین . او از ملوک آل کرت بود. به سال 707هَ . ق . از جانب اولجایتو سلطان به امارت ...
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) محمدبن ملک ظاهر (غازی )بن صلاح الدین یوسف .از پادشاهان ایوبی حلب ، پس از فوت پدر در سن 4سالگی پادشاه شد (61...
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) (امیر...) محمدبن (امیر) یوسف (متوفی به سال 927 هَ . ق .). از علمای معروف و از بزرگان عهد سلطان حسین میرزا و ...
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) (خواجه ...) محمد دهدار. از امرای عهد سلطان حسین میرزا بایقرا بود. رجوع به تاریخ حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 189 و...
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) (سید...) محمد صدر. از بزرگان عهد سلطان حسین میرزا بایقرا بود. رجوع به تاریخ حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 237 شود.