غیاث
نویسه گردانی:
ḠYAṮ
غیاث . (اِخ ) ابن غوث بن الصلت بن طارقةبن عمرو. ملقب به اخطل و مکنی به ابومالک . رجوع به اخطل غیاث بن غوث و اعلام زرکلی ج 2 ص 761، روضات الجنات ص 520، اسماء المؤلفین و فهرست عقدالفرید شود.
واژه های همانند
۲۶۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
غیاث حلوایی . [ ث ِ ح َل ْ ] (اِخ ) غیاثای حلوایی شیرازی . در آتشکده ٔ آذر بصورت «غیاث حلوایی » و در تذکره ٔ نصرآبادی بصورت غیاثای حلوایی آمد...
غیاث شیرازی . [ ث ِ ](اِخ ) دولتشاه سمرقندی گوید: غیاث از شاعران شیراز،معاصر سلطان ابراهیم و مردی دانا و مورخ و خوش طبع بود. وی مذهب تشیع د...
غیاث شیرازی . [ ث ِ ] (اِخ ) رجوع به غیاث حلوایی شود.
غیاث شیرازی . [ ث ِ] (اِخ ) رجوع به غیاث الدین منصوربن صدرالدین شود.
غیاث شیرازی . [ ث ِ ] (اِخ ) رجوع به غیاث الدین منصور نواده ٔ میر غیاث الدین منصور دشتکی شود.
غیاث نقشبند. [ ث ِ ن َ ب َ ] (اِخ ) (خواجه ...) بافنده و نقشبند و از ولایات یزد بود. وی در اصفهان اقامت داشت و در عصر شاه عباس ماضی میزیست ....
غیاث کاشانی . [ ث ِ ] (اِخ ) رجوع به غیاث الدین جمشید کاشانی شود.
غیاث کاشانی . [ ث ِ ] (اِخ ) رجوع به غیاث نجومی شود.
غیاث اصفهانی . [ ث ِ اِ ف َ ] (اِخ ) رجوع به منصف و خیال شود.
غیاث ابرقوهی . [ث ِ اَ ب َ ] (اِخ ) رجوع به غیاث الدین ابرقوهی شود.