غیاث
نویسه گردانی:
ḠYAṮ
غیاث . (اِخ ) ابن محمدبن احمدبن محمدبن غیاث عقیلی . از ابن ریدة حدیث شنید. (از تاج العروس ).
واژه های همانند
۲۶۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
قیاس . (اِخ ) دهی است از دهستان کچلرات بخش پلدشت شهرستان ماکو، سکنه ٔ آن 209 تن . آب آن از چشمه و مسیل . محصول آن غلات و پنبه . شغل اها...
بی قیاس . (ص مرکب ) (از: بی + قیاس ) بی حساب . بی شمار. (آنندراج ). خارج از حد و اندازه . بی پایان . بی انتها. غیرقابل بیان و تفسیر. (ناظم الاطب...
حسن قیاس . [ ح ُ ن ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نزد بلغاء آن است که در ربط لفظی آورد مکرر و مفهوم آن دو چیز باشد و اگر هر دو جا یک مفهوم مرا...
صاحب قیاس . [ ح ِ ] (ص مرکب ) صاحب رأی و تدبیر : همه انجمن ساز و انجم شناس به تدبیر هر شغل صاحب قیاس .نظامی .
قیاس آباد. (اِخ ) دهی است از دهستان کلیائی بخش سنقر کلیائی شهرستان کرمانشاهان ، سکنه ٔ آن 195 تن . آب آن از رودخانه ٔ سراب و محصول آن غلا...
قابل قیاس . [ ب ِ ل ِ ] (ص مرکب ) قیاس کردنی . قیاس پذیر.
قیاس خفی . [ س ِ خ َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مقابل قیاس جلی . رجوع به قیاس ، قیاس جلی و تعریفات ص 78 شود.
قیاس خلف . [ س ِ خ َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) هرگاه که اثبات مطلوب به ابطال نقیض کنند قیاس را خلف خوانند و آن چنان بود که قیاسی تألی...
قیاس دور. [ س ِ دَ / دُو ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) (اصطلاح منطق ) هرگاه نتیجه ٔ قیاس اقترانی را با یک مقدمه تألیف کنند آن قیاس را دایر خوا...
قیاس جلی . [ س ِ ج َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) (اصطلاح فقه ) قیاس آشکار و واضح که فهم آن را به آسانی دریابد و بپذیرد در مقابل قیاس خفی . رج...