اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

غیاث

نویسه گردانی: ḠYAṮ
غیاث . (اِخ ) ابن مُسَیَّر اسدی . متوفی 150 هَ . ق . مرد شجاعی از ذوی الطموح بود. در اندلس بر عبدالرحمن اموی خروج کرد، و به دست عمال عبدالرحمن کشته شد، و سر او را به قرطبه فرستادند. (از اعلام زرکلی ج 2 ص 762).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۶۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
غیاث حلوایی . [ ث ِ ح َل ْ ] (اِخ ) غیاثای حلوایی شیرازی . در آتشکده ٔ آذر بصورت «غیاث حلوایی » و در تذکره ٔ نصرآبادی بصورت غیاثای حلوایی آمد...
غیاث شیرازی . [ ث ِ ](اِخ ) دولتشاه سمرقندی گوید: غیاث از شاعران شیراز،معاصر سلطان ابراهیم و مردی دانا و مورخ و خوش طبع بود. وی مذهب تشیع د...
غیاث شیرازی . [ ث ِ ] (اِخ ) رجوع به غیاث حلوایی شود.
غیاث شیرازی . [ ث ِ] (اِخ ) رجوع به غیاث الدین منصوربن صدرالدین شود.
غیاث شیرازی . [ ث ِ ] (اِخ ) رجوع به غیاث الدین منصور نواده ٔ میر غیاث الدین منصور دشتکی شود.
غیاث نقشبند. [ ث ِ ن َ ب َ ] (اِخ ) (خواجه ...) بافنده و نقشبند و از ولایات یزد بود. وی در اصفهان اقامت داشت و در عصر شاه عباس ماضی میزیست ....
غیاث کاشانی . [ ث ِ ] (اِخ ) رجوع به غیاث الدین جمشید کاشانی شود.
غیاث کاشانی . [ ث ِ ] (اِخ ) رجوع به غیاث نجومی شود.
غیاث اصفهانی . [ ث ِ اِ ف َ ] (اِخ ) رجوع به منصف و خیال شود.
غیاث ابرقوهی . [ث ِ اَ ب َ ] (اِخ ) رجوع به غیاث الدین ابرقوهی شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.