غید
نویسه گردانی:
ḠYD
غید. (ع ص ، اِ) ج ِ اَغیَد، غَیداء. (اقرب الموارد) (المنجد). رجوع به اَغیَد و غَیداء شود : عقاب بر عقاب از لحوم غید عید کردند. (جهانگشای جوینی ).
واژه های همانند
۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: زیگ تاژار zig tâžâr (مانوی+ تاژار از پارتی tažar: مکان) ****فانکو آدینات 09163657861
قید کردن . [ ق َ / ق ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بند کردن . در بند آوردن : سعدی به دام عشق تو در پای بند ماندقیدی نکرده ای که میسر شود گریز.سعدی .
این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: اوهین ایچاف ūhin-ïcâf ((اوه: در سنسکریت یعنی دگرگونی + پسوند سنسکریت «این»؛ ایچاف از سغدی їvcâf: مقدار)...
توقع شدید داشتن، سخت بیوسیدن ؛ گر چه افتاد ز زلفش گرهی در کارم، همچنان چشم گشاد از کرمش می دارم (دیوان حافظ، د. جلالی نایینی، نشر مهتاب،1371)
این با...