گفتگو درباره واژه گزارش تخلف فاطمة نویسه گردانی: FAṬM فاطمة. [ طِ م َ ] (اِخ ) ۞ دهکده ای در کشور پرتقال است که در 100 هزارگزی شهر لیسبن قرار دارد. (المنجد). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۶۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه واژه معنی فاطمة فاطمة. [ طِ م َ ] (اِخ ) دختر سلیمان بن عبدالکریم انصاری دمشقی . عالم حدیث بود و اجازت تدریس داشت و میان سالهای 620 و 708 هَ . ق . زندگی کر... فاطمة فاطمة. [ طِ م َ ] (اِخ ) دختر شیبةبن ربیعة، همسر عقیل بن ابی طالب . (از کتاب الاصابة ج 8 ص 162). فاطمة فاطمة. [ طِ م َ ] (اِخ ) دختر ضحاک بن سفیان کلابی که محمدبن عبداﷲ (ص ) او را به زنی گرفت . (از کتاب الاصابة ج 8 ص 162). فاطمة فاطمة. [ طِ م َ ] (اِخ ) دختر طلحة، زوجه ٔ منصور دوانقی و از اولاد طلحه بوده است . رجوع به حبیب السیر چ سنگی تهران ج 1 ص 275 شود. فاطمة فاطمة. [ طِ م َ ] (اِخ ) دختر عباس بن الفتح بغدادی . علم فقه را خوب میدانسته و به حلیه ٔ صلاح آراسته بوده . در رباط بغدادیه انزوا اختیار کرده... فاطمة فاطمة. [ طِ م َ ] (اِخ ) دختر عبدالقادربن محمدبن عثمان ، مشهور به بنت قریمزان . میان سالهای 878 و 966 هَ . ق . زیسته است . (از اعلام زرکلی ج ... فاطمة فاطمة. [ طِ م َ ] (اِخ ) دختر عبداﷲ جوردانیه . عالم حدیث و در زمان خود در شهر اصفهان پایه ای بلند داشت . زندگانیش میان سالهای 434 و 524 هَ .ق ... فاطمة فاطمة. [ طِ م َ ] (اِخ ) دختر عبداﷲ،مادر عثمان بن ابی العاص الثقفی . (الاصابه ج 8 ص 163). فاطمة فاطمة. [ طِ م َ ] (اِخ ) دختر عبدالملک بن مروان ، از خلفای بنی امیه ، و زوجه ٔ عمربن عبدالعزیز و عم زاده ٔ اوست . در ترک اسباب تجمل وحشمت پیروی... فاطمة فاطمة. [ طِ م َ ] (اِخ ) دختر علاءالدین محمدبن احمد سمرقندی . مؤلف تحفة الفقهاست . این زن با پدر و شوهرش علاءالدین کاشانی در شهر کاشان منزل ... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۷ ۴ ۵ ۶ ۷ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود