اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

فأل

نویسه گردانی: FAL
فأل . [ ف َءْل ْ ] (ع اِ) فال . رجوع به فال شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
فال زدن . [ زَ دَ ] (مص مرکب ) فال گرفتن . طالعبینی : بر قرعه ٔ چار حد کویت فالی زنم ازبرای رویت . نظامی .به فرخندگی فال زن ماه و سال که ف...
ترک فعل https://www.law.cornell.edu/wex/negligence از اصطلاحات علم حقوق بوده و به معنای جرمی است که بر اساس آن فرد از انجام وظیفه‌ قانونی خود، خودداری...
نامی ست که برای فعل عام (کمکی) در پارسی بکار می رود. افعال عام در پارسی پنج شکل دارند: بودن ، شدن ، گشتن ، گردیدن و هستن. از این افعال برای ایجاد ا...
این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: نامیات nâmyât (نام + یات: فعل از اوستایی: yâta) **** فانکو آدینات 09163657861
این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: ساتو پیژ sâto peyž (ساتو از اوستایی: ثاتو: فعل + پیژ از مانوی: peys: امر) ****فانکو آدینات 09163657861
(sarfe-feål در دستور زبان: این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: مندیات mandyât (مند: صرف؛ پهلوی + یات: فعل از اوستایی: yâta) *** فانکو آدینا...
(دست کشیدن یا انجام ندادن کاری): همتای پارسی این دو واژه عربی، این است: موکس کار mukse-kār (سنسکریت: muksa: ترک)*** فانکو آدینات 09163657861
فند و فعل . [ ف َ دُ ف ِ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) حیلت و مکر و اعمال تباه ، و بیشتر در صفت زنان آرند و اراده ٔ بی عفافی از آن کنند. اعمال نها...
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۷ ۵ ۶ ۷ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.