اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

فخری

نویسه گردانی: FḴRY
فخری . [ ف َ ] (اِ) نوعی از انگور. (آنندراج ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
فخری خوروش (۱۰ خرداد ۱۳۰۸ – ۲۰ خرداد ۱۴۰۲) بازیگر اهل ایران بود. نخستین تجربهٔ بازیگری او، حضور در نمایش دست‌های آلوده اثر ژان-پل سارتر بود که مورد اس...
الفقر فخری . [ اَ ف َ رُ ف َ] (ع جمله ٔ اسمیه ) اقتباس است از حدیث نبوی : الفقر فخری و به افتخر. یعنی فقر فخر من است و بدان افتخارمیکنم . بد...
فخری خوروش (۱۳۰۸ -)در [xx[کرمانشاه]]. بازیگر، تآتر، سینما، تلویزیون، ایرانی. محتویات [نمایش] آثار [ویرایش] سینمایی [ویرایش] سال ساخت نام فیل...
فَخری مَلِک‌پور (زادهٔ ۱ مهر ۱۳۱۴) نوازندهٔ پیانو، آهنگساز و موسیقی‌دان اهل ایران است. محتویات ۱ زندگی هنری ۲ آثار هنری ۳ پانویس ۴ منابع زندگی هنری فخ...
درفیروز فخری . [ دَ زِ ف َ ] (اِخ ) از شاعران اصفهان است که مافروخی در کتاب محاسن اصفهان (ص 34) نام او را جزء شاعران فارسی زبان معاصر خود (...
فخری گرگانی . [ ف َ ی ِ گ ُ ] (اِخ )فخر گرگانی . رجوع به فخرالدین (اسعد گرگانی ) شود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.