فخری
نویسه گردانی:
FḴRY
فخری . [ ف َ ] (اِخ ) ایروانی ، اسمش میرزا عباس ، شهیر به حاج میرزا آقاسی .(مجمع الفصحاء ج 2). رجوع به حاج میرزا آقاسی شود.
واژه های همانند
۱۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۴ ثانیه
فخری خوروش (۱۰ خرداد ۱۳۰۸ – ۲۰ خرداد ۱۴۰۲) بازیگر اهل ایران بود. نخستین تجربهٔ بازیگری او، حضور در نمایش دستهای آلوده اثر ژان-پل سارتر بود که مورد اس...
الفقر فخری . [ اَ ف َ رُ ف َ] (ع جمله ٔ اسمیه ) اقتباس است از حدیث نبوی : الفقر فخری و به افتخر. یعنی فقر فخر من است و بدان افتخارمیکنم . بد...
فخری خوروش (۱۳۰۸ -)در [xx[کرمانشاه]]. بازیگر، تآتر، سینما، تلویزیون، ایرانی.
محتویات [نمایش]
آثار [ویرایش]
سینمایی [ویرایش]
سال ساخت نام فیل...
فَخری مَلِکپور (زادهٔ ۱ مهر ۱۳۱۴) نوازندهٔ پیانو، آهنگساز و موسیقیدان اهل ایران است. محتویات ۱ زندگی هنری ۲ آثار هنری ۳ پانویس ۴ منابع زندگی هنری فخ...
درفیروز فخری . [ دَ زِ ف َ ] (اِخ ) از شاعران اصفهان است که مافروخی در کتاب محاسن اصفهان (ص 34) نام او را جزء شاعران فارسی زبان معاصر خود (...
فخری گرگانی . [ ف َ ی ِ گ ُ ] (اِخ )فخر گرگانی . رجوع به فخرالدین (اسعد گرگانی ) شود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.