اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

فعل

نویسه گردانی: FʽL
فعل . [ ف َ ] (ع مص ) کردن کار را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
کرگدن فعل . [ ک َ گ َ دَ ف ِ ] (ص مرکب ) آنکه رفتار و عملش مانند کرگدن باشد. (فرهنگ فارسی معین ) : کرگدن فعل جمله بستوهندکربسوشکل جمله مکروهن...
فعل ناقص . [ ف ِ ل ِ ق ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) (اصطلاح نحو عربی ) در زبان عرب ،افعالی است که همه ٔ صیغه های آن در زمانهای مختلف صرف نم...
الماس فعل . [ اَ ف ِ ] (ص مرکب ) صفت تیغ است . (بهار عجم ) (آنندراج ).
فعل پذیری . [ ف ِ پ َ ] (حامص مرکب ) انفعال . (یادداشت مؤلف ). حالت و کیفیت فعل پذیر. (فرهنگ فارسی معین ). در متون روانشناسی در مقابل اصطلاح...
فعل تعجب . [ ف ِ ل ِ ت َع َج ْ ج ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) (اصطلاح دستور) نزد نحویان ، چیزی است که برای نشان دادن تعجب وضع شده باشد و در...
فعل مرکب . [ ف ِ ل ِ م ُ رَک ْ ک َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) (اصطلاح دستور) فعلی است که از دو کلمه یا بیشتر تشکیل شود، مانند: آماده شد، به د...
فعل معلوم . [ ف ِل ِ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) (اصطلاح دستور) فعلی است که فاعل آن در جمله ذکر شود: علی آمد، حسن رفت . و فعل مجهول مقا...
فعل منحوت . [ ف ِ ل ِ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) (اصطلاح دستور) فعلی است که از یک کلمه ٔ بیگانه با علامت ها و پسوندهای مصدری و فعلی ساخته...
فعل مجهول . [ ف ِ ل ِ م َ ] (ترکیب وصفی ،اِ مرکب ) (اصطلاح دستور) در فارسی فعلی است که از اسم مفعول فعل اصلی با کمک یکی از فعل های شدن ،...
افعال از حیث رجوع به فاعل بر دو نوع اند 1 ایجادی 2 اِسنادی ,  همه افعال از حیث ایجاد به حق مطلق  راجع اند و از حیث اِسناد به فاعل مقید.
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۷ ۴ ۵ ۶ ۷ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.