گفتگو درباره واژه گزارش تخلف فلک زده نویسه گردانی: FLK ZDH فلک زده . [ ف َ ل َ زَ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) مفلس و تهی دست . (آنندراج ). سخت بدبخت . بداختر. (یادداشت مؤلف ) : بر زمین هر کجا فلک زده ای است بینوایی به دست فقر اسیر...خاقانی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود