قائت
نویسه گردانی:
QAʼT
قائت . [ ءِ ] (ع اِ) طعامی که بدان قوام بدن انسان بود. کفایت زیست : هو فی قائت من العیش ؛ ای فی کفایة. || شیر بیشه . (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۱۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
غائط. [ ءِ ] (ع ص ) زمین فراخ نشیب . (مهذب الاسماء). زمین مغاک . زمین هموار. زمین مغاک پست فراخ . (منتهی الارب ). زمین پست . || (اِ) حدث ...
غایت . [ ی َ ] (ع اِ) غایة. پایان . نهایت . سرانجام . پایان کار. (زمخشری ). نسبت به آن غایی است . ج ، غای و غایات . (از قطرالمحیط).پایان هر چی...
غایط. [ ی ِ] (ع اِ) غائط. مقابل بول . براز. مدفوع . گه . گوه . ککه . پلیدی . عذره . حدث مردم . نجاست . || زمین پست فراخ و کنایه از پلیدی مرد...
بی غایت . [ ی َ ] (ص مرکب ) (از: بی + غایت ) بی پایان . بی نهایت . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) || بسیار. (ناظم الاطباء). رجوع به غایت شود.
قایت بیک . [ ب ِ ] (اِخ ) رجوع به اشرف (قایتبای ) شود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
در اشاره به اصل علیین بکار می رود که پیگیر رسیدن به اصل و بن مایه از هر پدیده بشکل سلسله وار می باشد... این بحث فلسفی در غرب به Principle of Causalit...
غایت منی . [ ی َ ت ِ م ُ نا ](ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نهایت آرزو. منتهای امید.