قاضی
نویسه گردانی:
QAḌY
قاضی . (اِخ ) ابراهیم اسنوی شافعی نحوی . صاحب بغیة گوید: وی دانشمندی است فقیه و نحوی و بسیار هوشیار که فقه را نزد بهاء قفطی و اصول را نزد شمس اصفهانی و نحو را نزد بهاء نحاس آموخت و متصدی منصب قضاء سیوط و اخیم و قوص گردید. او دارای عقیده ٔ پاک و روشی نیکو بود و چون یکی از بزرگان و متنفذان به قوص آمد و از وی خواست بخشی از اموال یتیمان و زکوة را به او دهد استنکاف ورزید و گفت این مخصوص فقراست . این باعث شد که آن مرد متنفذ چون به قاهره برگشت با قاضی بدرالدین ابن جماعةکوشیدند که وی را از قضاء برکنار سازند ولی در اینکار موفق نشدند. او پس از چندی از قضاء عزل گردید و به سال 721 هَ . ق . وفات یافت . (روضات الجنات ص 50).
واژه های همانند
۵۷۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۴ ثانیه
قاضی کویی . (اِخ ) قصبه ای است در ولایت آیدین سنجاغ دکزلی بین دکزلی و سرایکوبی در ساحل جنوبی نهر مندرس . (از قاموس الاعلام ترکی ).
قاضی لاغر. [ غ ِ ] (اِخ ) احمد سیستانی . از مشاهیر شعرای ایران است . رجوع به لاغری قاضی و قاموس الاعلام ترکی ج 5 ص 3965 و ریحانة الادب ج 3 ...
قاضی مزجد. [ ] (اِخ )احمدبن عمربن محمدبن عبدالرحمان بن قاضی یوسف شافعی زبیدی ، مکنی به ابوالسرور و مشهور به شهاب الدین و صفی الدین . از م...
قاضی مظفر. [ م ُ ظَف ْ ف َ ] (اِخ ) ابن قاسم ، مکنی به ابومنصور. برادر قاضی الخافقین محمدبن قاسم شهرزوری است . وی از ابواسحاق شیرازی فقه ...
قاضی محله . [ م َ ح َل ْ ل َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان سیارستاق بخش رودسر شهرستان لاهیجان . در 11هزارگزی جنوب خاوری رودسر و 3هزارگزی جنوب ...
قاضی محله . [ م َ ح َل ْ ل َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان مرکزی بخش لنگرود شهرستان لاهیجان . در 7هزارگزی جنوب خاوری لنگرود و کنار شوسه ٔ لنگر...
قاضی محله . [ م َ ح َل ْ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سه هزار شهرستان شهسوار در 46هزارگزی جنوب شهسوار واقع و موقع جغرافیایی آن کوهستانی سرد...
قاضی محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) رجوع به قاضی نظام الدین محمد شود.
قاضی محمد. [ م ُ ح َ م ْ م َ ] (اِخ ) رجوع به قاضی نورالدین محمد شود.
قاضی محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم ، معروف به ابن جماعة. رجوع به ابن جماعة بدرالدین شود.