قاضی
نویسه گردانی:
QAḌY
قاضی . (اِخ ) ایاس بن معاویةبن مره یا قرةبن ایاس بن هلال مزنی ، مکنی به ابوواثله . در فقه و حدیث اعلم زمان خود و در خلافت عمربن عبدالعزیز به قضاوت بصره منصوب و در فطانت و فراست و هوش و ذکاوت و فصاحت بی بدل بلکه ضرب المثل اذکی من ایاس از امثال دائره ٔ بین الناس بوده و نوادر بسیاری در این باب منقول است .گویند از سه زن که هیچکدام معروفش نبود خبر داد که یکی حامل و دیگری مرضع و سومی بکر است و موافق واقع بود. و نیز جمع کثیری استهلال میکردند پس انس اظهار رؤیت نمود و هر چه سعی میکرد دیگران نمیدیدند. ایاس ملتفت شد که موی ابروی انس بر چشم او افتاده بفراست دریافت که انس آن موی را هلال می پندارد پس آن موی را از جلو چشم وی رد کرده و به انس گفت که جای هلال را بنمایاند. انس هرچه نگریست دیگر چیزی ندید و نظائر این داستان بسیار است . وی به سال 122 هَ . ق . وفات یافت . جد عالی او ایاس بن هلال از اصحاب کبار حضرت رسول (ص ) بوده است . رجوع به ابن خلکان ج 1 ص 86 و قاموس الاعلام ترکی ج 5 ص 3559 و لغات تاریخیة و جغرافیه ٔ ترکی ج 5 ص 246 و ریحانة الادب ج 3 ص 262 و ابوواثلة و ایاس شود.
واژه های همانند
۵۷۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
قاضی شریک . [ ش َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ. رجوع به قاضی نخعی شود.
قاضی شیخم . [ ش َ خ َ ] (اِخ ) فاضلی است عالم از دانشمندان عهد صفویه و به حسب و نسب از جمله ٔ اشراف و اعاظم و متصدی منصب تدریس و تولیت ...
قاضی طبری .[ ی ِ طَ ب َ ] (اِخ ) طاهربن عبداﷲ، مکنی به ابوالطیب . رجوع به ابوالطیب طاهر و طاهربن عبداﷲ طبری شود.
قاضی طبسی . [ ی ِ طَ ب َ ] (اِخ ) نجم الدین . یکی از بزرگان عهد سلطان ابوسعید بهادرخان است که به دنبال غائله امیر تیمورتاش بن چوپان به دست...
قاضی عمرو. [ عَمْرْ ] (اِخ ) ابن محمدبن سلام ، مکنی به ابوبکر و مشهور به ابن الجعابی . رجوع به قاضی ابن جعابی و ابن الجعابی ابوبکر عمرو ش...
قاضی عیاض . [ ] (اِخ ) ابن موسی بن عیاض اندلسی مغربی مالکی از قبیله ٔ یحصب ، مکنی به ابوالفضل . از مشاهیر ادباء و محدثین عامه است که در ...
قاضی عیسی . [ سا ] (اِخ ) رجوع به قاضی ضیاءالدین نوراﷲ شود.
قاضی عیسی . [ سا ] (اِخ )ابن ابان بن صدقة، مکنی به ابوموسی . از مردم بغداد است . وی با محمدبن حسن شیبانی مصاحبت داشت و نزد او فقه آموخت ....
قاضی عینی . [ ع َ ] (اِخ ) محمودبن احمدبن موسی حنفی عینی ،مکنی به ابومحمد و ملقب به بدرالدین و فاضل عینی . از متبحرین فقهای حنفی است . و...
قاضی عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن جلال الدین . رجوع به قاضی شمس الدین عبداﷲ شود.