قاضی
نویسه گردانی:
QAḌY
قاضی . (اِخ ) خضربن محمدبن خضر. نسب وی به امام موسی کاظم میرسد. وی فقیهی است فاضل و دانشمند از مردم بغداد که به تدریس اشتغال ورزید، و درطول 35 سال متولی منصب قضاء در اکثر استانهای عراق گردید و آنگاه عضو مجلس تمییز شرعی عراق شد. تألیفاتی دارد. او راست : 1- شرح للوهبانیة در فقه حنفی . 2-شرح منظومه ٔ عمر وطیة در نحو. 3- مجموعه ای در ادبیات . وی به سال 1345 هَ . ق . / 1926 م . وفات یافت . (لباب الالباب صص 214- 217) (الاعلام زرکلی چ 2 ج 6 ص 354).
واژه های همانند
۵۷۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۲ ثانیه
قاضی . (اِخ ) سهل بن احمد. رجوع به قاضی ارغیانی شود.
قاضی گل . [ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مهاباد. در 15هزارگزی شمال باختری مهاباد و 10هزارگزی باختر شوسه ٔ مهاباد به ارومیه و در دره واقع ه...
قاضی گری . [ گ َ ] (حامص مرکب ) شغل قضا : گفت ... ای ابوالقاسم یاد دار قوّادی به از قاضی گری است . (تاریخ بیهقی ).
لرد قاضی .[ ل َ دِ ] (اِخ ) میدانی است در شیراز. (آنندراج ).
قاضی ری . [ ی ِ رَ ] (اِخ ) سلمةبن فضل ، مکنی به ابوعبداﷲ و ملقب به ابرش . از مردم ری است . وی اخبار غزوات و مغازی را دو مرتبه ازابن اسحا...
قاضی کند. [ ک َ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان حومه ٔ بخش دهخوارگان شهرستان تبریز. در 9هزارگزی جنوب خاوری دهخوارگان و 10هزارگزی شوسه ٔ تبریز آذرشهر...
قاضی کند. [ ک َ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان کاغذکنان بخش کاغذکنان شهرستان هروآباد و در چهارهزارگزی جنوب آنکند و 1350گزی شوسه ٔ میانه به زنجان و...
درب قاضی . [ دَ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش حومه ٔ شهرستان نیشابور است . موقعیت دهستان جلگه و هوای آن معتدل است . این دهستان از 150 آ...
ده قاضی . [ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ززوماهرو بخش الیگودرز شهرستان بروجرد. واقع در 70هزارگزی جنوب باختر الیگودرز دارای 396 تن سکنه ...
ده قاضی . [ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان درختنگان بخش مرکزی شهرستان کرمان . واقع در 25هزارگزی شمال خاوری کرمان . سکنه ٔ آن 160 تن . آب...