اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

قاضی

نویسه گردانی: QAḌY
قاضی . (اِخ ) خضربن محمدبن خضر. نسب وی به امام موسی کاظم میرسد. وی فقیهی است فاضل و دانشمند از مردم بغداد که به تدریس اشتغال ورزید، و درطول 35 سال متولی منصب قضاء در اکثر استانهای عراق گردید و آنگاه عضو مجلس تمییز شرعی عراق شد. تألیفاتی دارد. او راست : 1- شرح للوهبانیة در فقه حنفی . 2-شرح منظومه ٔ عمر وطیة در نحو. 3- مجموعه ای در ادبیات . وی به سال 1345 هَ . ق . / 1926 م . وفات یافت . (لباب الالباب صص 214- 217) (الاعلام زرکلی چ 2 ج 6 ص 354).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵۷۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۴ ثانیه
قاضی قمی .[ ی ِ ق ُم ْ می ] (اِخ ) رجوع به قاضی سعید قمی شود.
قاضی عضد. [ ع َ ض ُ ] (اِخ ) (عضدالدین ایجی ) عبدالرحمان بن احمدبن عبدالغفار. امام علامه ٔ محقق مدقق شیرازی شافعی . وی به سال 700 یا 701 هَ ...
قاضی فضل . [ ف َ ] (اِخ ) یا فضیل . رجوع به قاضی جمالی بکری شود.
قاضی فلک . [ ی ِ ف َ ل َ ] (اِخ ) کنایه از ستاره ٔ مشتری است . (برهان ). رجوع به قاضی چرخ شود.
قاضی علی . [ ع َ ] (اِخ ) یکی از بزرگان و امیران عهد سلطان حسین بن سلطان اویس است . (حبیب السیر چ قدیم جزء اول از ج 3 ص 82 و 83 و 84).
قاضی علی . [ع َ ] (اِخ ) ابن اسماعیل . رجوع به قاضی سخاوی شود.
قاضی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسین ، مکنی به ابوالفرج اصفهانی . رجوع به ابوالفرج علی بن حسین شود.
قاضی علی . [ع َ ] (اِخ ) ابن زید. رجوع به قاضی بیهقی علی شود.
قاضی علی . [ ع َ] (اِخ ) ابن عبدالعزیز. رجوع به قاضی جرجانی شود.
قاضی علی . [ع َ ] (اِخ ) ابن عثمان . رجوع به قاضی ماردینی شود.
« قبلی ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ صفحه ۷ از ۵۸ ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.