گفتگو درباره واژه گزارش تخلف قالوس نویسه گردانی: QALWS قالوس . (اِخ ) نام یک رومی معروف . (فرهنگ شاهنامه ص 209). نام سفیر قیصر به دربار لهراسب : یکی نامور بود قالوس نام خردمند و بادانش و رای و کام .فردوسی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه واژه معنی قالوس قالوس . (اِخ ) موضعی بوده در ولایت رستمدار مازندران قریب به شهررویان که در این زمان به نور و کجور معروف است و از ابنیه ٔ منوچهر بوده . و ... قالوس قالوس . (اِ) نام نوائی و لحنی باشد از موسیقی . (برهان ).موضعی است که نوای قالوسی بدان منسوب است و گاهی نوا را قالوس نیز گویند بحذف یا : ه... قعلوس قعلوس . [ ] (اِ) غار است . (فهرست مخزن الادویه ). غالوس غالوس . [ غال ْ لو ] (اِخ ) ۞ ابن ابی اصیبعه نام وی را در زمره ٔ اطبائی آورده که در فترت میان افلاطون و اسقلیبیوس دوم میزیسته اند، و مدت... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود