اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

قالوس

نویسه گردانی: QALWS
قالوس . (اِ) نام نوائی و لحنی باشد از موسیقی . (برهان ).موضعی است که نوای قالوسی بدان منسوب است و گاهی نوا را قالوس نیز گویند بحذف یا :
همی تا برزند آواز بلبلها به بستانها
همی تا برزند قالوس خنیاگربه مزمرها.

منوچهری .


گهی چکاوک و گه راهوی و گهی قالوس .

منوچهری .


(از فرهنگ رشیدی ص 1060 و ص 1061 به نقل از حاشیه ٔ برهان چ معین ). هدایت در انجمن آرا قالوس را همان «چالوس » مازندران پنداشته . (حاشیه ٔ برهان چ معین ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
قالوس . (اِخ ) نام یک رومی معروف . (فرهنگ شاهنامه ص 209). نام سفیر قیصر به دربار لهراسب : یکی نامور بود قالوس نام خردمند و بادانش و رای و...
قالوس . (اِخ ) موضعی بوده در ولایت رستمدار مازندران قریب به شهررویان که در این زمان به نور و کجور معروف است و از ابنیه ٔ منوچهر بوده . و ...
قعلوس . [ ] (اِ) غار است . (فهرست مخزن الادویه ).
غالوس . [ غال ْ لو ] (اِخ ) ۞ ابن ابی اصیبعه نام وی را در زمره ٔ اطبائی آورده که در فترت میان افلاطون و اسقلیبیوس دوم میزیسته اند، و مدت...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.