اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

قبقب

نویسه گردانی: QBQB
قبقب . [ ق َ ق َ ] (ع اِ) شکم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
قبقب . [ ق ِ ق ِ ] (ع اِ) صدف دریائی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). قسمی از صدف دریائی . (ناظم الاطباء).
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
غبغب . [ غ َ غ َ ] (ع اِ) گوشت برجسته که بر زیر زنخ و زیر گلوی مردم فربه پدید آید. گوشت پاره ٔ فروهشته زیر حنک مردم . (منتهی الارب ). آن پ...
غبغب . [ غ ُ غ ُ ] (ع اِ) بالغبغب ؛ پوشیده . نهان . (دزی ج 2 ص 200).
غبغب . [ غ َ غ َ] (اِخ ) نام بتی . || کوهچه ای به منی . (منتهی الارب ). کوهکی است در منی که محل نحر بوده است . گویند معتب بن قیس خانه ای...
چاه غبغب . [ هَِ غ َ غ َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) چاه ذقن و چاه زنخ و چاه زنخدان . (آنندراج ). کنایه از گوی خرد که در زنخدان و غبغب خوبان...
غبغب خروس . [ غ َ غ َ ب ِ خ ُ ] (ترکیب اضافی ، اِمرکب ) طوق زیر گلوی خروس . (منتهی الارب ). گوشتپاره ای که از زیر گلوی خروس آویزان شود. (اقرب...
یاسمین غبغب . [ س َ غ َ غ َ ] (ص مرکب ) با غبغب لطیف و سفید چون یاسمین : می ستان از کف بتان چگل لاله رخسار و یاسمین غبغب .فرخی .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.