اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

قذال

نویسه گردانی: QḎʼL
قذال . [ ق َ ] (ع اِ) پس سر. بناگوش . هو مابین نقرةالقفاء الی الاذن . (اقرب الموارد). ج ، اَقذِلَة. || بستنگاه افسار اسب در پس پیشانی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ج ، قُذُل و اَقذِلَة.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۷ ثانیه
علی غزال . [ ع َ ی ِ غ َزْ زا ] (اِخ ) ابن احمدبن محمدبن غزال نیشابوری . مکنی به ابوالحسن . رجوع به ابوالحسن ، و علی (ابن احمد...) شود.
غزال الضحی . [ غ َ لُض ْ ض ُ حا ] (ع اِ مرکب ) اول چاشتگاه . (از فرهنگ شعوری ج 2 ورق 186). در فرهنگها به این معنی غزالةالضحی آمده است . رجوع...
غزال المسک . [ غ َ لُل ْ م ِ ] (ع اِ مرکب ) آهوی مشکین ۞ . آهوی مشک . آهوی ختا. آهوی ختن .
غزال کعبه . [ غ َ ل ِ ک َ ب َ ] (اِخ ) در کتب سیر مسطور است که در زمان جاهلیت آهوبره ٔ طلا در چاه زمزم یافتند، و از آنجا در کعبه آویختند، چون...
غزال شعبان . [ غ َ ل ُ ش َ ] (ع اِ مرکب ) جانورکی است . (منتهی الارب ) (آنندراج ). ضرب من الجنادب . (اقرب الموارد).
غزال عربی پستانداری از خانواده گاوسانان از گونه های در معرض تهدید انقراض است که عمده زیستگاهش کشورهای حوزه خلیج فارس همچون قطر، اردن و عربستان و زیس...
غزال عربی پستانداری از خانواده گاوسانان از گونه های در معرض تهدید انقراض است که عمده زیستگاهش کشورهای حوزه خلیج فارس همچون قطر، اردن و عربستان و زیس...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.